شناسه: 247

31 فروردین 1403 01:00

دیدگاه: 0

ارسال توسط:

سبک زندگی، سبک طلاق!

در عصر کنونی به دلایل مختلف تکنولوژیک و استفاده از لوازم و تجهیزات مدرن و به روز ساختار فیزیکی زندگی مردم نسبت به دو یا سه دهه قبل تغییرات اساسی کرده است تا جایی که استفاده از این وسایل اجتناب ناپذیر شده است و به نوعی همه خانواده ها محکوم به استفاده از این تجهیزات نوین هستند.

به گزارش قابوس نامه به نقل از گل رامیان، در گذشته مردم یک آبادی از یک حمام استفاده می کردند و در شهر ها نیز این تعداد حمام های عمومی به تعداد انگشتان دست نمی رسید؛ اما خانواده های امروزی علی الخصوص نسل جوان حمام داخل حیاط را نیز نمی پسندند و سرویس بهداشتی حتماً باید در داخل خانه مهیا باشد. بماند که سونا و جکوزی قابل حمل نیز تا حیاط و داخل اطاق ها نفوذ پیدا کرده اند. روزگاری چند خانواده با یک تلویزیون سیاه و سفید ۱۴ اینچ ساعتها سرگرم بودند، ولی نسل امروز حتماً باید برنامه های مورد علاقه اش را با تلویزیون های ال سی دی و ال ای دی آنهم در اطاق مخصوص خودش نگاه کند!

این نوع رفاه طلبی اجباری و مدرن که محصول برنامه ریزی های بلند مدت کارتل های اقتصادی جهان غرب در مصرف گرا بار آوردن خانواده ها –علی الخصوص در کشور های در حال توسعه- می باشد، باعث ایجاد تغییرات ماهوی در ساختار اجتماعی خانواده ها نیز شده است.

در سال های اخیر، نوع ارتباط خانواده ها با دیگر، صله ارحام، ارتباط با همسایگان و آشنایان، تغییر در سبک مراسم سنتی نظیر عروسی یا حتی عزا داری( نظیر خواستگاری در کافی شاپ و برگزاری مراسم عزا در هتل )، مسافرت، مهمانی رفتن یا دادن و… تغییر کرده تا جایی که مردم حتی در رعایت آداب اولیه معاشرت و بذل محبت به افراد نیز دو دو تا چهار تا می کنند!

بی شک این نوع تغییر در سبک روابط و رسم و رسومات اجتماعی و سنتی ماحصل الگو برداری فیزیکی و به تبع آن الگو برداری اجتماعی از شیوه زندگی در جوامع و کشورهای به اصطلاح پیشرفته است.

یکی از این قبیل الگو برداری ها که صدا و سیما نیز در آب ریختن به آسیاب آن چندان بی تقصیر نیست، انتخاب شریک زندگی به سبک های نوین و نزدیک به سبک سایر کشور هاست.

ارتباط بی حد و حصر و کانالیزه نشدن روابط دو جنس مخالف، به بهانه شناخت متقابل از آسیب پذیر ترین ارتباطات اجتماعی است که متاسفانه اشاعه آن به طور مستقیم و غیر مستقیم در برخی فیلم های سینمایی و سریال ها به وضوح دیده می شود.

شناخت متعارف همسر و آگاهی یابی از خصوصیات شریک زندگی، حق مسلم زوجین است ولی دین مبین اسلام برای این امر نیز تدارکاتی اندیشه است که صیغه محرمیت اولین و دم دست ترین راهکار است. از سویی وقتی سنگ بنای زندگی چندان محکم و اسطقس دار نباشد و بر مبنای « توچه رنگی دوس داری؟» و « خواننده مورد علاقه ات کیه؟» شکل پذیرد، قطعاً این سنگ بنا در زندگی دوام چندانی نخواهد داشت چرا که زوجین در شناخت روحی یکدیگر تلاش نکرده اند و به جای بررسی و شناخت روحیات و لایه های عمیق شخصیت یکدیگر به بررسی لایه های سطحی شخصیت یکدیگر پرداخته اند. اَسفا که خانواده ها نیز در این مقطع هیچ اراده ای از خود نشان نمی دهند و به بهانه روشنفکری و رهایی از انگ «اُمُلیسم» ریش و قیچی دست فرزندان خود می دهند.

اما تراژدیک ترین یا به عبارتی غم انگیز ترین سکانس این داستان در عصر ما زمانی رخ می دهد که بستن پرونده زندگی یک زوج در برخی خانواده ها از شمارش یک تا ده آسان تر شده است و این منفور ترین حلال خداوند، به طرفه العینی درخواست و اجابت می شود.

بیشترین آمار ها نیز در طلاق های توافقی که اتفاقاً خیلی هم رمانتیک برگزار می شوند، ثبت شده است. غمگنانه تر اینکه اخیراً رسم شده است که «جشن طلاق» هم برگزار می شود و خانواده ها با برگزاری این جشن و دعوت از دوستان و آشنایان این شکست بزرگ را در زندگی را به بهانه جلوگیری از سرخوردگی فرزندشان، جشن می گیرند و به شادی و پایکوبی می پردازند و با شکستن حلقه نامزدی با چکش ذوق می کنند! قصد واکاوی معضلات اجتماعی، فردی، عاطفی، جنسی و … ناشی از طلاق و دلایل افزایش طلاق را نداریم که در این مقال نمی گنجد.

هر چند در عصر حاضر امکان برقراری ارتباط محرمانه تر از طریق دستگاه های ارتباطی، استقلال مالی در زنان، کسب در آمد بیشتر مردان و تنوع طلبی آنها، گسترش شبکه های ماهواره ای و … در افزایش این پدیده شوم نقش داشته و دلیل گسترش آن را توجیه می کند ولی آنچه مهم است نوع نگاه به مقولات «زندگی» و «طلاق» در نسل جدید است که اصلاً با معیار های اصولی و منطقی اجتماعی همخوانی ندارد. در این مسیر نقش خانواده به عنوان محوری ترین آیتم در کنترل فرزندان علی الخصوص قبل از ازدواج و در سال های اول ازدواج بر هیچکس پوشیده نیست.

الگو پذیری نسل جوان اگر بر مبنای اعتقادات اسلامی و مذهبی و حتی اگر بر اساس معیار های انسانی و اخلاقیات منطبق باشد، بی شک انتخاب مسیر و سبک زندگی پایدار و وفاداری به طرف مقابل چندان دشوار نخواهد بود. اما در بسیاری موارد خانواده ها هم در امر ازدواج و هم در مقوله طلاق تسلیم محض فرزندان خود هستند و شروع و خاتمه یک زندگی را – حتی بعد از یک مقطع کوتاه زندگی مشترک – امری عادی و حق طبیعی فرزندان خود قلمداد می کنند و خواسته آنان را در کمترین زمان و بدون توجه به عواقب آن اجابت می کنند. امید است خانواده ها با نظارت بیشتر روی فرزندان و نشان دادن حس مسئولیت پذیری بیشتر و تغییر در نگرش خود و فرزندان خود در انتخاب شریک زندگی و ادامه زندگی زنا شویی، راه را برای انتخاب زندگی سالم و پایدار برای فرزندان خود هموار کنند.

نویسنده: وحید حاج سعیدی

انتهای پیام/

نویسنده :

نظرات
آرشیو