به گزارش قابوس نامه، متن ارسالی این انجمن به شرح ذیل است.

ازبابا پرسیدم:شهید یعنی چه؟
چرا اسم دبستان ما به نام اوست؟
پدرم گفت:صبرکن عزیزم...امشب جواب سوالت را می دهم.
شب شد...مرا در تاریکی با خودش به پشت بام خانه برد و گفت:دخترم به آسمان نگاه کن...ستاره هارا میبینی؟
هر شهید یک ستاره است...وقتی روزهای زمین از وجود عده ای همچون شب تاریک می شود،خدا ستاره هایش را به زمین میفرستد تا همه جا روشن شود و کسی راهش را گم نکند...کسی زمین نخورد...دست و پای کسی نشکند...خونی از بالهای شکسته روی زمین جاری نشود...
از آن روز،سالها میگذرد و من الفبای نوشتن را از دبستان شهید محمدرضا شریعتی فرد آموختم.همان شهیدی که این روزها عده ای در نشریاتشان آنهم با مجوز! میخواهند جای او را با جلاد های منافقین عوض کنند.همان شهیدی که برای خرید کتاب عازم تهران بود اما منافقین کوردل جلوی ماشینشان را گرفتند.همان شهیدی که در تاریکی شب در جنگلی مه آلود و پر خوف آمل پدرش را جلوی چشمانش با گلوله به شهادت رساندند.همان شهیدی که جلوی چشمان همسرش بازوهایش را شکستند...دندانش را شکستند...باشلیک گلوله ،به استخوان دست وپایش هم رحم نکردند...همچون داعشی های امروز که همان میراث داران ژنتیک ابوسفیان اند .بر چهره ی صبح چنگ کشیدند.شماهایی که با پول جمهوری اسلامی ایران علیه شهیدان و در دفاع از جلاد ها قلم فرسایی میکنید،بدانید که این پدر و پسر کنار هم در همین چند صد متری شما در امامزاده عبدالله گرگان آرمیده اند.شاید نتوانید 17 هزار شهید ترور را ببینید و بشناسید اما شرم آور است که این مطالب موهن در فصلنامه ای از شهر گرگان منتشر شود که خودش شهید ترور دارد! شمارا چه شده تا صدای پارس سگی بی دندان از پاریس را شنیده اید دور گرفته اید؟!
بدانید اگر جای شهید و جلاد عوض شدنی بود،قیام نینوای امام حسین(ع)به راهیان میلیونی پیاده روی اربعین نسل امروز نمی رسید...
لعن الله علی قوم الظالمین