شماره : 3636
تاریخ : 1396-01-25 16:12
مجله اینترنتی "گراف مدیا" نوشت: چرا بچه‌ها در مدرسه کسل هستند، نمی‌توانند صبر کنند، سریع ناامید می‌شوند؟

از همان زمانی که والدین رفتار خود را تغییر می‌دهند بچه‌ها هم تغییر می‌کنند. با دادن آموزش‌های لازم و تقویت هر چه زودتر مغز فرزند خود به او کمک کنید در زندگی‌اش موفق باشد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی قابوس نامه  مجله اینترنتی "گراف مدیا" نوشت:

فرزندمان را درست تربیت کنیم...

امروزه بچه‌ها بدون آمادگی احساسی برای یادگیری وارد مدرسه می‌شوند، و عوامل زیادی در سبک زندگی مدرن ما وجود دارد که با این مشکل در ارتباط است. همانطور که می‌دانیم، مغز انعطاف‌پذیر است. ما می‌توانیم با محیط، مغز را قدرتمندتر یا ضعیف‌تر کنیم. با این وجود متأسفانه مغز بچه‌ها را به روش اشتباهی تغییر داده‌ایم. گراف دلیل را در ادامه توضیح می‌دهد:

بچه‌ها:

۱. از تکنولوژی به‌عنوان سرگرمی مداوم استفاده می‌کنند

استفاده از تکنولوژی به عنوان وسیله‌ای رایگان برای ساکت کردن بچه‌ها در واقع کاملاً رایگان نیست. بهایش را باید با سیستم عصبی، تمرکز و توانایی‌ بچه‌ها در صبر برای رسیدن به خواسته‌ها پرداخت کنیم. در مقایسه با واقعیت مجازی، زندگی روزمره کسل کننده است. زمانی که بچه‌ها وارد کلاس درس می‌شوند در معرض صدای انسان و تحریک تصویری مناسب قرار می‌گیرند که دقیقاً برعکس تصاویر هیجان‌انگیزی است که عادت دارند روی صفحه موبایل یا تبلت ببینند. بعد از ساعت‌ها تماشای واقعیت مجازی، تجزیه و تحلیل اطلاعات در کلاس برای بچه‌ها بسیار چالش برانگیز می‌شود زیرا مغز آنان دارد به سطح بالای هیجان بازی‌های ویدیویی عادت می‌کند. ناتوانی در تجزیه و تحلیل هیجان کمتر، بچه‌ها را در برابر چالش‌های آکادمیک آسیب‌پذیر می‌کند.

تکنولوژی همچنین والدین را از لحاظ احساسی از بچه‌ها جدا می‌کند. در دسترس بودن احساسات والدین مهم‌ترین ماده مغذی لازم برای مغز بچه‌هاست. متأسفانه ما داریم کم‌کم فرزندان خود را از این ماده ضروری محروم می‌کنیم.

۲. هر چیزی که بخواهند را همان موقع دریافت می‌کنند

«گشنمه» «بفرمایید خوراکی»، «تشنمه» «اینم آب/آب میوه/…»، «حوصلم سر رفته» «با گوشی من بازی کن». توانایی به تعویق انداختن خشنودی یکی از عوامل مهم در موفقیت در آینده است. نیت ما خیر است (خوشحال کردن فرزند) اما متاسفانه ما آنها را فقط در لحظه خشنود می‌کنیم اما در آینده باید تاوان بدهند. به تأخیر انداختن خشنودی یعنی اینکه بتوانیم تحت استرس عمل کنیم. بچه‌ها دارند به تدریج توانایی مقابله با عوامل استرس‌زا را از دست می‌دهند و حتی از پسِ کوچکترینِ آنها نیز برنمی‌آیند، و این مشکل به تدریج به مانعی بزرگ بر سر راه موفقیت‌های زندگی‌شان تبدیل می‌شود.

توانایی بچه‌ها در صبر برای رسیدن به خواسته‌ها در کلاس درس، فروشگاه‌های بزرگ و اسباب‌بازی فروشی‌ها زمانی که «نه» می‌شنوند، دیده می‌شود زیرا والدین مغز فرزند خود را عادت داده‌اند هر چیزی که کودک می‌خواهد را همان لحظه برایش تهیه کنند.

۳. حکومت می‌کنند

«پسر من سبزیجات دوست نداره» «دخترم دوست نداره زود بره تو رخت خواب» «پسرم صبحانه دوست نداره» «دخترم از اسباب‌بازی خوشش نمیاد اما خیلی خوب می‌تونه با آی‌پدش کار کنه» «پسرم نمی‌خواد خودش لباس‌هاشو بپوشه» «دخترم تنبل‌تر از اونه که بخواد خودش غذاشو بخوره» اینها جملاتی هستند که به کرات از زبان والدین می‌شنویم. از چه زمانی قرار شده بچه‌ها طریقه تربیت را به والدین دیکته کنند؟ اگر بچه‌ها را به حال خودشان رها کنیم، دلشان می‌خواهد فقط ماکارونی پنیردار و شیرینی خامه‌ای بخورند، تلویزیون تماشا کنند، با تبلت بازی کنند و هرگز به رخت‌خواب نروند. با وجود اینکه می‌دانیم این موارد برایشان خوب نیست، داریم با انجام هر چیزی که می‌خواهند چه لطفی به فرزندانمان می‌کنیم؟ بدون غذای مغذی و خواب شبانه بچه‌ها با حالتی تحریک‌پذیر، مضطرب و بدون تمرکز به مدرسه می‌آیند. به علاوه پیام اشتباه برایشان می‌فرستیم. آنان یاد می‌گیرند هر کاری که دلشان خواست انجام دهند و هر کاری که نخواستند انجام ندهند. مفهوم «ضرورت انجام کار» وجود ندارد. متأسفانه برای به‌دست آوردن اهدافمان در زندگی باید کارهای لازم را انجام دهیم، که ممکن است همیشه آن چیزی نباشد که ما دوست داریم. برای مثال اگر پسر شما بخواهد دانش‌آموز ممتازی باشد باید زیاد مطالعه کند. اگر می‌خواهد فوتبالیست موفقی باشد باید هر روز تمرین کند. بچه‌ها به خوبی می‌دانند چه می‌خواهند، اما انجام کارهای لازم برای رسیدن به آن هدف برایشان دشوار است. این موضوع باعث می‌شود اهداف دور از دسترس به‌نظر برسند و بچه‌ها ناامید شوند.

بچه‌ها

۴. تفریح بی‌پایان در اختیار دارند

ما یک دنیای مفرح مصنوعی برای فرزندان خود ساخته‌ایم. آنان هیچوقت کسالت را تجربه نمی‌کنند. زمانی که یک سرگرمی تمام می‌شود، می‌دویم و چیز دیگری برای کودک مهیا می‌کنیم. زیرا در غیر این صورت احساس می‌کنیم به وظیفه خود به عنوان والد عمل نکرده‌ایم. ما در دو دنیای مجزا زندگی می‌کنیم. بچه‌ها دنیای مفرح خود را دارند و ما هم دنیای کاری خود را داریم. چرا بچه‌ها در آشپزی یا کارهای دیگر خانه به ما کمک نکنند؟ چرا اسباب‌بازی‌هایشان را مرتب نکنند؟ این کار کسالت‌آور مهمی است که به مغز یاد می‌دهد فردی کاری باشد و در زمان کسالت کار کند و این دقیقاً همان ماهیچه‌ای است که باید در مدرسه تحت تعلیم قرار گیرد. زمانی که بچه‌ها به مدرسه می‌روند و زمان نوشتن فرا می‌رسد، پاسخشان این می‌شود: «من نمی‌تونم، خیلی سخته و حوصله آدم رو سر می‌بره». چرا؟ زیرا ماهیچه عملی آنها استفاده نشده و همیشه مشغول تفریح بوده.

۵. تعامل اجتماعی آنان محدود است

همه ما مشغول هستیم به همین خاطر وسیله‌ای به بچه‌ها می‌دهیم تا آنها هم سرشان گرم باشد. در گذشته بچه‌ها بیرون از خانه، یعنی در محیطی برنامه‌ریزی نشده و طبیعی بازی می‌کردند و مهارت‌های اجتماعی را یاد می‌گرفتند و تمرین می‌کردند. متأسفانه امروزه تکنولوژی جایگزین بازی در بیرون از خانه شده است. همچنین تکنولوژی باعث شده والدین کمتر با فرزندان خود ارتباط داشته باشند. به‌طور بارزی بچه‌های این دوره از مهارت‌های اجتماعی دور مانده‌اند زیرا تبلت، آی‌پد و دیگر وسایلی که در اختیارشان قرار می‌دهیم برای آموزش مهارت‌های اجتماعی به بچه‌ها طراحی نشده‌اند. و اکثر افراد موفق از مهارت‌های اجتماعی عالی برخوردار هستند. این مهارت در اولویت است.

مغز دقیقاً مانند یک ماهیچه است و می‌توان آن را تمرین داد. اگر می‌خواهید به فرزندتان دوچرخه‌سواری یاد دهید باید به او مهارت دوچرخه‌سواری را بیاموزید. اگر دوست دارید فرزندتان توانایی صبور بودن را داشته باشد باید به او این مهارت را آموزش دهید. اگر می‌خواهید فرزندتان اجتماعی باشد باید به او مهارت‌های اجتماعی را بیاموزید. این قانون برای همه چیز صدق می‌کند و هیچ تفاوتی وجود ندارد.

شما می‌توانید با تعلیم مغز فرزندتان زندگی او را تغییر دهید تا از لحاظ اجتماعی، احساسی و آکادمیک عمل‌کرد موفقی داشته باشد. گراف در ادامه به شما می‌گوید که چگونه این کار را بکنید:

۱. استفاده از تکنولوژی را محدود کرده و دوباره از لحاظ احساسی با فرزندتان ارتباط برقرار کنید

فرزند دلبندتان را با گل غافلگیر کنید، لبخندتان را به او هدیه کنید، یکدیگر را غلغلک دهید، در یک کاغذ کوچک جمله‌ای محبت‌آمیز نوشته و آن را در کوله‌پشتی یا زیر بالشتش بگذارید، گاهی اوقات بعد از مدرسه او را با دعوت به ناهار در بیرون از منزل غافلگیر کنید، با هم برقصید و متکا بازی کنید.

وعده شام را همه با هم صرف کنید، خانوادگی بازی کنید، دوچرخه‌سواری کنید و برای پیاده‌روی بیرون بروید.

۲. صبر برای رسیدن به خواسته‌ها را تمرین کنید

فرزند خود را مجبور کنید صبر کند؛ هیچ اشکالی ندارد اگر گاهی اوقات حوصله‌اش سر برود، این حالت گام اول برای بروز خلاقیت است.

به تدریج زمان بین خواستن و دریافت را افزایش دهید.

از استفاده از تکنولوژی در ماشین و رستوران خودداری کرده و به او صبور بودن در هنگام صحبت کردن یا بازی کردن را بیاموزید.

زیاد میان‌وعده خوردن را محدود کنید.

۳. از محدودیت قائل شدن نترسید، بچه‌ها به محدودیت احتیاج دارند تا شاد و سالم رشد کنند

جدولی شامل زمان غذا خوردن، خوابیدن و استفاده از تکنولوژی درست کنید.

به چیزهایی که برایشان خوب است فکر کنید نه چیزهایی که می‌خواهند یا دوست ندارند. بعدها به خاطر این لطفی که به زندگیشان کردید از شما تشکر خواهند کرد. پدر یا مادر بودن سخت است. برای اینکه بچه‌ها را مجبور کنید کارهایی که براشان خوب است را انجام دهند باید خلاق باشید زیرا گاهی اوقات آن کار دقیقاً برعکس چیزیست که می‌خواهند.

کودکان به صبحانه و غذاهای مقوی احتیاج دارند. آنان احتیاج دارند زمانی را بیرون از منزل سپری کنند و هر شب در ساعت مقرری به رخت خواب بروند تا روز بعد با آمادگی کامل برای یادگیری به مدرسه بروند.

کارهایی که دوست ندارند انجام دهند یا امتحان کنند را به بازی‌هایی جالب و مهیج تبدیل کنید.

۴. به فرزند خود آموزش دهید از همان کودکی کارهای تکراری و خسته‌کنند انجام دهد زیرا این کارها باعث می‌شوند او در آینده فردی کاری شود

از فرزند خود بخواهید لباس‌های شسته‌شده‌اش را تا کند، اسباب‌بازی‌هایش مرتب کند، لباس‌هایش را آویزان کند، وسایل خریداری شده را جابه‌جا کند، میز را بچیند، ناهار درست کند و تخت‌خوابش را مرتب کند.

خلاق باشید، در ابتدا این کارها را جالب و هیجانی کنید تا مغزشان اینها را با چیزی مثبت مرتبط کند.

بچه‌ها

۵. مهارت‌های اجتماعی را به آنان بیاموزید

به فرزند خود رعایت نوبت، تقسیم کردن، بُردن، باختن، توافق کردن، تعارف کردن و استفاده از عبارتی مثل «لطفاً و متشکرم» را آموزش دهید.

از همان زمانی که والدین رفتار خود را تغییر می‌دهند بچه‌ها هم تغییر می‌کنند. با دادن آموزش‌های لازم و تقویت هر چه زودتر مغز فرزند خود به او کمک کنید در زندگی‌اش موفق باشد.