به گزارش قابوس نامه، این روزها با بیماری ناشناخته ای در مسئولین روبرو هستیم؛ به نام"مردم دار بی مردم" جوری که زبانشان از مشکلات مردم تاول زده است و فکرشان عاری از درد مردم و شهر!
هنگامی که مسئولی می خواهد رای بیارد، انگار مردمی تر از او مادر نزاییده است اما هنگامی که بر میز مسئولیت تکیه میزند، گویا آلزایمر دارد و با تعریف و تمجید مردم، از کار می افتد و دردهای مردمی به یادش می آید.
مسئولی که روزی حامی فلان رئیس جمهور است و وقتی که به رای آوردن می رسد در ائتلافی با خط و مشی دیگر شرکت می کند، جای واعجبا ندارد که حالا در میان مردم حضورش کمرنگ باشد و حرکتی نکند.
درد ما این است، امروز آن مسئولی که در زمان انتخابات فریاد "وای مردما"، وای مشکلات شهر" او گوش فلک را کر کرده بود حالا در گوشه ای از اتاق بر میزو صندلی خود چنبره زده است و حرف و سخنی از او به میان نمی آید!
مشکلات مردم اگر با جلسه و جلسه و جلسه حل می شد، دیگر نیازی نبود که این همه حرف از مردمداری بزنیم و مردم را موجوداتی بی زبان می دانستیم که خودشان اموراتی در طی روز انجام میدادند.
اصلا آقا ما نماینده و مسئول مردمی نخواهیم، اشکالی پیش می آید؟
یک شکایت هم از دوربین خبرنگارها دارم، نمی دانم به کجا باید اعلام کنم، این دوربین چه می کند که وقتی سمت مسئولی میرود، او را مردمی ترین بشر روی کره زمین می کند؟!
می گویند : روزي ملانصرالدين بدون دعوت رفت به مجلس جشني. یکی گفت: "جناب ملا! شما که دعوت نداشتي چرا آمدي؟"ملانصرالدين جواب داد: "اگر صاحب خانه تکليف خودش را نميداند. من وظيفهي خودم را ميدانم و هيچوقت از آن غافل نميشوم." حالا مسئول اگر وظیفه را نمی داند، ما که غافل نمی شویم از آن و از مطالبات خود دست برنمی داریم.
این چه بساطی است که مسئول امروز با مردم به بالا می رود و بعد از آن دردها و مشکلات را فراموش می کند؟ و آنی که دم از خدمت به مردم می زد؛ حالا در پشت سمت ها و مسئولیت ها گم شده است و مردم شاید یک ماه یک بار هم او را نبینن؟!
انتهای پیام/