به گزارش قابوس نامه، مینا خسروی متولد 1376 است ، در مدرسه تیزهوشان گنبد درس خوانده و توانسته است در کنکور سراسری 95 رتبه 79 رشته علوم تجربی را کسب کند، پدرو مادر مینا هر دو فرهنگی هستند و او دو خواهر کوچکتر از خود دارد.
می گوید در حال گوش کردن موسیقی بودم که پدرم وارد اتاق شد و گفت: نتایج اعلام شده و رتبه من 79 است ، از شنیدن رتبه خوشحال نشدم و انتظار بیشتری از خودم داشتم.
مینا دلیل انتخاب رشته تجربی را راهنمایی و اصرار خانواده عنوان می کند و ادامه می دهد: من خودم ابتدا رشته ریاضی را دوست داشتم اما مادرم شرایط را طوری فراهم کرد که کمتر به ریاضی فکر کنم و سال اول دبیرستان با شرکت در کلاس های المپیاد، به رشته تجربی علاقه مند شدم و سال بعد هم این رشته تحصیلی را انتخاب کردم.
از آرزوی فضا نوردی در کودکی تا انتخاب پزشکی
او دوست دارد پزشک شود و جرقه های اولیه انتخاب این شغل برای آینده اش زمانی می خورد که تصویر دکتر سمیعی را در کنار تصاویر دانشمندان در حاشیه کلاس های المپیاد می بیند و با خود می گوید: " من می خواهم مثل او شوم".
از نظر مینا خسروی پزشکی هم از نظر جایگاه اجتماعی و هم نظر مالی شغل مناسبی است و آن را در مقابل سایر شغل ها، بهترین گزینه برای خود می داند.
شغلی که مینا برای آینده اش در نظر گرفته کاملا متفاوت با رویای کودکی او است چرا که او در کودکی دوست داشته "فضانورد" شود.
می پرسم از درس خواندن خسته نشدی؟ بعضی ها دوست ندارد لفظ درسخوان برای آنها استفاده شود، شما چطور؟
می خندد و پاسخ می دهد: مادرم همیشه می گوید: کاش تو درسخوان نبودی چون من با کمی اُفت در درس هم خود اذیت می شدم هم مادرم را خیلی اذیت می کردم.
او فضای رقابت را بیشتر از حسادت می پسندد و معتقد است هر کس خوب باشد ممکن است برخی با حسادت تخریبش کنند هر چند با این کار به جایی نمی رسند و بیشتر خود ضرر می کنند.
12 ساعت در شبانه روز درس می خواندم
مینا خسروی در ادامه می گوید: من به طور میانگین 12 ساعت در شبانه روز درس می خواندم و اگر خانواده همراه نبود اصلا نمی شد درس خواند. مادرم بهترین مشوق من بود و حتی به دبیرم هم گفته بودم اگر مادرم نبود نه این رتبه را کسب می کردم و نه اصلا می توانستم در مدرسه تیزهوشان درس بخوانم.
مینا می گوید: مهر ماه بود که مریض شدم این باعث شد از لحاظ روحی کمی آسیب ببینم، اما مادرم می گفت"حتما حکمتی در این کار خداوند است"و مدام من را دلداری می داد، من هم شاید متوجه نشدم که خداوند چطور کمک می کرد و از آن موقع ارتباطم با خداوند بیشتر شد.
"خداوند رحمت نمود پس از نمودن قدرت"
او در مورد ارتباطش با خدا و کمک خداوند برای موفقیتش می گوید: من همیشه به ویژه اگر در آزمون ها موفق نمی شدم در دفتری برای خودم می نوشتم و از خداوند کمک می خواستم .کمی مکث می کند و دو باره ادامه می دهد:خداوند کمکم کرد تا دوباره اعتماد به نفسم را به دست بیاورم و اگر دستم را نمی گرفت ،واقعا نمی توانستم و سخت بود.
او تفسیر جالبی از افت در مسیر کنکور و بلند شدن دوباره خود دارد و می گوید: خداوند قدرتش را به من نشان داد و من سقوط کردم و دوباره من را مورد رحمت خود قرار داد ، نمیدانم کجا خوانده ام ولی مصداق این جمله که گفته اند : "خداوند رحمت نمود پس از نمودن قدرت".
اعتماد به نفسم مانع حسادتم می شد
"حرف مینا همیشه حرف خودش است" این جمله را در جواب این سوال که اعتماد به نفس مینا چگونه است می گوید و ادامه می دهد: اگر بگویم فلان کار را انجام نمی دهم واقعا انجام نمیدم ، در اجتماع و مجالس آنطور که خودم می خواهم حاضر می شوم و هیچ وقت نخواستم طوری باشم که بقیه می خواهند و زمانی هم که به خاطر بیماری اعتماد به نفسم کم شده بود همه از من می خواستن که خودم باشم.
او همچنین می گوید: بخاطر این اعتماد به نفس هیچوقت به دوستان نزدیکم حسادت نکردم و همیشه می گویم من می توانم و هیچ کس را بهتر از خودم نمی دانم.
کنکور با طعم 10 دقیقه پایانی فوتبال
مینا خسروی به فوتبال علاقه زیادی دارد و می گوید: من حتی در سال چهارم هم بازیهای مهم فوتبال را تماشا می کردم و از مادرم می خواستم 10 دقیقه آخر نیمه اول و دوم بازی، من را صدا بزند تا خودم ببینم.
مینا به موسیقی هم علاقه مند است و می گوید: در این یک سال به اندازه تمام سال های قبل آهنگ و موسیقی دانلود کردم و هنگام درس خواندن گوش کردم اما با تلگرام میانه ای نداشتم و فقط برای گرفتن سوالات از دیبران روی لپ تاپ تلگرام نصب کردم و این نهایت استفاده من از تلگرام بود.
جالب است که به خاطر علاقه زیادی که به رمان دارد، در زمان کنکور هم رمان مطالعه می کرده است و اعتماد به نفس مینا اینجا بیشتر به ماهم ثابت شد وقتی که در ادامه گفت: من در زمان کنکور رمان های تکراری را می خواندم چرا که از ادامه و پایانش خبر داشتم و بعد از 5 تا 10 دقیقه راحت تر از آن دل می کندم و کنار می گذاشتمش البته این کار از هر کسی بر نمی آید و همه نمی توانند خودشان را کنترل کنند که رمان را تا پایان نخوانند!
او خود را تنها محدود به درس نکرده است و در کنار درس خواندن تفریح و سرگرمی هایی داشته است و در این باره می گوید: بدون تفریح آدم می میرد ، من از تمام وقتم استفاده می کردم ولی طوری نبود که خودم را بُکشم یاخسته شوم و کم بیاورم.
گفتگو از زهرا شریعتی
انتهای پیام/