هیچ بعید نیست این روزها در آسمان، آوینی مشغول ساخت مستندی از صیاد باشد!
به گزارش قابوس نامه به نقل از مشرق، «حسین قدیانی» در یادداشت روزنامه «وطن امروز» نوشت:
هیچ بعید نیست این روزها در آسمان، آوینی مشغول ساخت مستندی از صیاد باشد! والله حتی با خیالش هم میتوان مات قلم آوینی شد و قدم صیاد! و مگر اقلا در این خرابات که نامش دنیا باشد، کم خواندهایم جوهر آن قلم را و گوهر آن قدم را؟! تو فکر میکنی مستند آوینی درباره صیاد، آن هم در بلندای سپهر، با چه جملهای شروع میشود؟! تو فکر میکنی الان، کجای این سماوات، خیمه زدهاند آوینی و صیاد؟!
تو فکر میکنی دل حاجقاسم، چه غوغایی بود وقتی خبر شهادت این دو را، آن هم بعد از «روزگار جنگ» یعنی در «جنگ روزگار» شنید؟! تو فکر میکنی پای تابوت سه رنگ منقش به نام «الله» آوینی و صیاد، چه قیامتی بود در دل حضرت آقا؟! تو فکر میکنی چرا رهبر انقلاب، در تشییع پیکر آوینی حاضر شد؟! تو فکر میکنی چرا خامنهای، بوسه زد بر تابوت صیاد؟! تو فکر میکنی سالگرد هر شهیدی، چه میگذرد بر روح ملکوتی آن شهید؟! تو فکر میکنی آنسوی هستی، قصه چیست؟! تو فکر میکنی چه حالی داشت آوینی، آن دم که خدا بر قلمش جاری کرد؛ «ای شهید! ای آنکه بر کرانه ازلی و ابدی وجود برنشستهای! دستی برآر و ما قبرستاننشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب، بیرون کش»؟! تو فکر میکنی چه حالی داشت صیاد، آن دم که خدا بر قدمش، مرصاد را جاری کرد؟!
تو فکر میکنی «زمان، بادی است که میوزد؛ هم هست و هم نیست» یعنی چه؟! تو فکر میکنی خضوع و خشوع و فروتنی و اشک شبهای صیاد یعنی چه؟! تو فکر میکنی آوینی و صیاد، الان زندهترند یا دهه ۶۰؟! تو فکر میکنی «بل احیاء عند ربهم یرزقون» دقیقا یعنی چه؟! تو فکر میکنی محل شهادت آوینی و صیاد، مشخصا کجا بود؟! فکه؟! فرمانیه؟! اصلا فکه کجا و فرمانیه کجا! قلم کجا و گلوله کجا! دوربین کجا و اسلحه کجا! میز تدوین کجا و سنگر فرماندهی کجا! ظاهرا به یکدیگر نمیخورند لیکن در باطن این عالم، رازهایی است که به قول قلم آوینی و به شهادت قدم صیاد «جز به بهای خون، فاش نمیشود»! آری! «در عالم، رازی است که جز به بهای خون، فاش نمیشود!» برای خدای آسمان و زمین، فکه و فرمانیه ندارد! کافی است اراده کند تا آوینی و صیاد، به بهای خون، پی به راز آفرینش عالم ببرند!
پس صحبت مین و منافقین نیست! خدا میخواست بالاتر ببرد مقام آوینی و صیاد را! خیلی بالاتر! خدا میخواست همه بشناسند صاحب آن صدای شیدا را! و آن قنوت صائب را! اینکه آوینی که بود! و صیاد که بود! من که فکر میکنم؛ «خدا بود و دیگر، هیچ نبود»! من که فکر میکنم بعد از شهادت، تازه شروع میشود کار خدا با شهید! این تهمتهای سرشار از انحراف نیز بگذرد! تو محبوبتر خواهی شد حاجقاسم! گذشت روزگاری که نمیشناختیم صدای آوینی را! و صوت صیاد را! آن؛ وقتی که فتح را روایت میکرد! این؛ وقتی که قرآن را تلاوت میکرد! آن؛ وقت جنون! این؛ وقت مجنون! زمین، هنوز هم، هم مین دارد و هم منافقین، لیکن خدا بر درجات آوینی و ستارههای صیاد افزوده است! هیهات! نخواهد مُرد انقلاب اسلامی، مادام که «قلم آوینی» را دارد و «قدم صیاد» را! اگر نزد خدا، شهید «بل احیاء عند ربهم یرزقون» است، تو فکر میکنی انقلابی که آوینی و صیاد را پرورش داد، تنها میگذارد خدا؟!
اگر قرار بود آوینی با مین بمیرد و صیاد با منافقین، که خدا «خدا» نبود! اگر قرار بود «قایق عاشورا» بعد از خیبر و بدر، خالی از مرد نبرد شود و دیگر پارو نخورد، که خدا «خدا» نبود! اگر قرار بود حاجقاسم در همان کربلای ۵ بماند و هرگز به کربلا نرسد، که خدا «خدا» نبود! اگر قرار بود جمله مشهور «شهید علی چیتسازیان» فراموش شود، که خدا «خدا» نبود!
بنازم به خدایی که آوینی را آفرید! و صیاد را! بنازم به خدایی که با بردن سرخ این ۲ شهید در چنین روزهایی، الیالابد ماندگارشان کرد در تاریخ! آن منافق، توهم زده بود میتواند صیاد را از ما بگیرد! اما بنازم به مکر خدای لاشریک که زحمت شهرت شهید محسن حججی را عدل انداخت گردن تکفیریها! کاخ فرعون لابد خیلی بزرگ بود، لیکن نه برای خدا! خدا خواسته باشد، اصلا موسی را در همان کاخ، بزرگ میکند!
دوربین و اسلحه ۲ ابزار دشمن بودند برای براندازی انقلاب اما خدا از آنجا که کارش را بلد است، دوربین را داد دست آوینی و اسلحه را دست صیاد! دشمنان اگر مستندی بهتر از «روایت فتح» دارند، رو کنند! و اگر فرماندهای باهوشتر از «سردار مرصاد» دارند، رو کنند! شیطان بزرگ برای ژنرال پترائوس لابد مستندهای زیادی ساخت اما خدا، ژنرال نگونبخت یانکی را محو کرد زیر سایه نام حاجقاسم! آوینی مرده یا صیاد؟! فهمیده یا حججی؟! نه! مرگ اگر شهادت باشد، آغاز حیات طیبه شهید است! و سالها پیش در همچو ایامی، خداوند منان، باز کرد پر پرواز آوینی و صیاد را! ما استقبال میکنیم از قفس ویران! بسمالله مَجراها و مُرساها...
انتهای پیام/