به گزارش قابوس نامه، به نقل از تهران پرس، وزارت خارجه ما که از این «بد رفیقی» اروپایی ها –آن هم در بحبوحه خوش وبش های دیپلماتیک – جا خورده بود طبق معمول با غرولندی کوتاه، با نگاه «بد ظنی به خودیها» ، به خود آمده و شرط ادب و درایت را به جای آورده چیزی نگفتند.
لحن اولیه آقای ظریف که گفت: « چه جالب ، ...» براستی جالب بود. در یک کلام باید گفت که این حاصل «تکدی دیپلماتیک» و چشم دوختن به بیرون از خود و امید بستن به لطف ناکرده خارجی و پند ناپذیری مفرط توسط دیپلماتهای وزارت نشین است.
آقایان وزارت خارجه وقتی هم به خود جرات میدهند و سفیر فرانسه را به منظور اعتراض نسبت به حمایت از منافقین و اجازه دادن به گردهمایی آنها به این وزارت خانه فرا می خوانند ، آنقدر طرف مقابل دستشان را خوانده است که درجواب میگوید : « سازمان منافقین (به تعبیر آنها پی. ام .او.آی) دیگر یک سازمان تروریستی نیست و از لیست های مربوطه خارج شده اند و حق دارند جلسات و فعالیتهایشان را در فرانسه داشته باشند !!!
« به این ترتیب آب پاکی از سوی فرانسه روی دست آقای ظریف ریخته می شود و به عبارتی دیگر راه هرگونه اعتراض مشابه در آینده را هم بر وی میبندند. به این میگویند « هم چوب ، هم پیاز ، هم صد تومن» .
در دنیای تعادل قوای عامیانه هر گونه «خنجر به پهلو و از پشت» به معنای آن است که طرف مقابل، جنگ را قبل از حریف و بدون اعلان قبلی ، آغاز کرده است. لذا دیگر تعلل و این پا و آن پا کردن در ارائه یک برخورد قاطع و متقابل، چیزی جز ضعف و ناتوانی معنی نمی دهد.
اما در کمال ناباوری دیدیم که آقای روحانی نه تنها سفرش را قطع نکرد و نه تها در اعتراض میز مذاکره و تبادل تعارفات را ترک ننمود بلکه حتی اندکی چهره درهم نکشید و به روی خود و میزبانانش نیاورد! راستی این «شکاف ژرف» بین «رویکرد و عملکرد های دولت و وزارت خارجه» با « استراتژی و سیاست و معتقدات محتوایی و انقلابی رهبری» را چگونه می توان فهم و تفسیر کرد؟
آیا وقت آن نرسیده است که چشم خود را بر توانمندی و اقتدار ، همچنین بر حیثیت و اعتبار انقلاب اسلامی خود باز کنند؟
یا وقت آن نرسیده است که از « رکب خوردن خود خواسته» از دشمن و از « خنجر خوردن از پشت» اندکی عبرت بگیرند
باز هم برسبیل نصیحت میگوییم: « افتادن در گل ولای ننگ نباشد —- ننگ آن باشد که در همان گل ولای بمانی »
به قلم علی زارعی
انتهای پیام /