به گزارش قابوس نامه، از 9سال پیش تاکنون مقام معظم رهبری کار برای جنگ اقتصادی را مطرح می کنند البته شاید هم از خیلی قبل تر! یعنی دهه 70 که ایشان مشکل کشور را مشکل اقتصاد مطرح کرده اند؛ از همت مضاعف و کار مضاعف تا به امروز که به رونق تولید رسیده است.
اما آنچه امروز شاهد آن هستیم نه تنها کم توجهی به این نامگذاری هاست بلکه برای عدم اجرای درست برنامه ها که در ذیل این نامگذاری قابل اجرا است ، حرف از نبود اختیارات می زنند!
رئیس جمهور پس از 6 سال که مدت کمی هم نیست تازه متوجه اینکه در جنگ اقتصادی هستیم شده ایم ! باید به وی گفت: آقای روحانی رهبر معظم انقلاب مثال تیم فوتبال را هم برایتان زدنند!خودتان کمی تفکر کنید و در قوم لایتفکرون نباشید!
اما محدود بودن و نداشتن اختیارات ریاست جمهوری ، ادبیات نام آشنایی است و اگر وقایع و لوایح دوران دولت اصلاحات را بازخوانی کنیم براحتی به سیاست تکرار در انتخابات که خاتمی به عنوان یار کمکی روحانی و لیدر اصلاح طلبان مطرح کرد، خواهیم رسید.
روحانی خوب می داند که جنگ اقتصادی خیلی وقت پیش شروع شده است و مردم نیاز به شنیدن حرف های تکراری ندارند.
مردم از قوه مجریه، اجرای برنامه های اقتصادی می خواهند نه تکرار شوی سیاسی آقای خاتمی که تقریبا دوسال مانده به پایان دوره دوم ریاست جمهوریشان با مطرح کردن لوایح دوقلو جو کشور را متشنج کرد و سیاست زده های تکیه زده بر صندلی های مجلس ششم تهدید به خروج از حاکمیت کرد و داد و هوار راه انداخت که اختیارات رئیس جمهور افزایش یابد و نظارت استصوابی نمی خواهیم!
هنوز یادمان هست که ادبیات تئوریسین های اصلاحات همچون عباس عبدی مشاور خاتمی برای بقای نظام مبتنی بر تصویب و تأیید لایحه تبیین اختیارات رئیس جمهوری و اصلاح قانون انتخابات مطرح شد!
امروز آن شوی سیاسی که که بی شباهت به سهم خواهی از قدرت و ارضای شهوت زیاده خواهی آنها به بهانۀ " خدمت به مردم" بود در حال تکرار است. تکرار افراط در دولتی که تنها در ظاهر با شعار اعتدال به میدان آمد و در حال الگوگیری از سرمشق رئیس دولت اصلاحات است که در دوره خود هزینه های هنگفت سیاسی برای کشور تراشیده است.
فشار از پایین و چانه زنی از بالا سیاستی است که حافظه تاریخی مردم با آن ناآشنا نیست و نمی توان با طرح نبود اختیارات به راحتی از آنچه وظیفه ذاتی دولت است شانه خالی کرد چرا که مردم آگاهند و خود شاهد برخی هنجارشکنی های بزرگ در اقتصاد و بروز اختلاس در نزدیکان دولتی ها هستند که اگر اختیاری نبود چرا باید اتفاق بیفتد؟
رئیس جمهور 38 اصل از 177 اصل قانون اساسی را در اختیار دارد. دولت برداشت از صندوق ارزی را به راحتی و بدون مخالف رهبری انجام میدهد، تمام تعهدات مذاکرات را یک جانبه و بدون اجرای تعهد متقابل به اجرا درآورده است.
علاوه بر این ، رئیس جمهور ریاست شورای عالی اشتغال، شورای عالی جوانان، شورای عالی انرژی، شورای عالی اقتصاد، شورای توسعه صادرات غیر نفتی،شورای عالی هماهنگی اقتصادی، شورای عالی صنایع دریایی، شورای عالی فضای مجازی، شورای انقلاب فرهنگی، شورای امنیت ملی وریاست هیئت امنای صندوق توسعه ملی برعهده دارد، چه برنامه و اقدام اثرگذار متناسب با نیاز داخلی و سیاست نظام در این جایگاهها به مردم عرضه شده است؟
لازم به یادآوری است در جنگ تحمیلی تمام مساجد، مدارس ، اداره ها و کارخانه ها(حتی برای بانوان) محل آموزش های نظامی شد و این آموزش ها تبدیل به یک تمرین و برنامه روز مره شده بود. اما امروز که عرصۀ کارزار اقتصادی است، چرا از آموزش اقتصادی در مدارس و ادارات دولتی خبری نیست؟ مگر مدیریت ادارات دولتی و آموزش و پرورش جزئی از اختیارات رئیس دولت نیستند؟
امروز به جای تربیت سرباز اقتصادی که رابطه مستقیم با معیشت و سلامت روان مردم دارد، دولت با اجرای پنهانی و بعضا آشکار 2030 سرباز برای دشمن تربیت می شود و پشت یک ژست به ظاهر روشنفکری و در باطن وابسته با فرهنگ بیگانه خود را مخفی کرده است!
قطعا این تفکر بی توجهی به درون و ظرفیت های داخلی گسیل سرمایه کشور در جیب عده ای محدود را به همراه داشته است و این دلیلی جز عدم تعهد دولت و عدم کفایت در اجرای سیاست های مرتبط با اختیاراتی که در دست دارد نیست و نتیجه اش به گفته آقای ابوترابی این می شود که "در دفتر یکی شان به جای نقشه عملیات کارتخوان پیدا می شود!"
اداره کشور در دوره جنگ اقتصادی بدون وزیر اقتصادی به مدت 2 ماه و پس از انتصاب وزیر هم عدم شرکت وی در نشست کمیسیون برنامه و بودجه مجلس ، چه معنایی دارد غیر از عدم پاسخگوییی در قبال اختیارات موجود؟
حال سوال اینجاست؟ شما به عنوان رئیس دولت در دوران ریاست جمهوری خود چند بار با صنعت گران جلسات ویژه داشته اید؟ از حال بازرگانان خبر دارید؟از ارز 4200 تومانی چه؟
با وجود شکست های پی در پی در زمینه سیاست های اقتصادی و آسیب های جدی که نه تنها به قشر ضعیف بلکه قشر متوسط را نیز درگیر کرده است ، چند بار در صدد تغییر سیاست های اقتصادی خود برآمده اید؟
چقدر برای گسترش روابط اقتصادی به کشور های همسایه سفر کردید؟به طور مثال امروز در بصره در حالی که دولت و ملت عراق در بالاترین سطح تعهد وعلاقه مندی به ملت ایران قرار دارند، ماست ترکیه به فروش می رسد در حالی که ما کمتر از 20 کیلومتر با آنها فاصله داریم! آقای روحانی از این دست مثال ها بسیار است.
جناب رئیس جمهور با یک سیاست شکست خورده که نمی شود فتح و الفتوح کرد، رنامه بعدیتان چیست؟باز هم تکرار مکرراتی که بیشتر به فرافکنی شباهت دارد تا درخواست منطقی؟
محمدعارفخانی فعال دانشجویی دانشگاه دولتی گنبدکاووس
انتهای پیام/