به گزارش پایگاه خبری تحلیلی قابوس نامه؛ عبدالباری عطوان در طی یادداشتی در روزنامه رای الیوم(انگلستان) نوشت: اسرائیل از موفقیت مذاکرات آمریکا-ایران در وین یا شکست آن میترسد؟چگونه؟ایرانیها یا اسرائیلیها کدام یک دیگر را به عصر حجر بازمیگرداند؟پیشبینیهای ما دربارهی این مذاکرات و مرحلهی پس از آن چیست؟
1-تهدیدهای ژنرالهای اسرائیلی مبنی بر بازگردادن ایران به عصر حجر در صورت دست برنداشتن از برنامه موشکی، هستهای و بازوهایش در منطقه وحشت کنونی اسرائیل را از آغاز دور هفتم مذاکرات نشان میدهد.
2-احتمالا اسرائیل بزرگترین بازنده در دو حالت است. به این ترتیب که دستیابی به توافق به معنای لغو تحریمها و سرازیر شدن میلیاردها دلار به ایران بدون ارائه هیچ گونه امتیازی است و فروپاشی مذاکرات در بدترین حالت به معنای وقوع جنگی است که احتمالا نه تنها اسرائیل را به عصر حجر بازمیگرداند بلکه به طور کلی وجودش را محو میکند؛زیرا هزاران موشک از هر سو و در اندازههای مختلف به سمتش سرازیر میشود. این امر شتافتن رئیس اطلاعات عربستان به بغداد برای گفتکو با ایران به منظور پرهیز از چنین سرنوشتی به علت عدم اعتماد به متحد آمریکایی را تفسیر میکند.
3-تحلیلهای مغالطهکارانه را کنار بگذاریم و روی چندین نکته تمرکز کنیم:
_نخست:ایران تا به الان حضور هیئت آمریکا در هرگونه مذاکرات مستقیمی را نپذیرفته است و آمریکا نیز تسلیم این شرط شده است. گمان نمیکنیم این موضع در روزهای آینده عوض شود مگر اینکه آمریکا لغو کامل تحریمها را تضمین کند.
_دوم:ازسرگیری مذاکرات به معنای شکست اسرائیل در محقق ساختن هدفش یعنی کشاندن آمریکا به جنگ با ایران است علی رغم اینکه آمریکا به خوبی میداند ایران درصدد کسب وقت و گام برداشتن در برنامه هستهای خود و افزایش تدریجی سطح غنی سازی بود.
_سوم:اکنون رئیسی جمهوری انقلابی رئیس جمهور ایران است که بیشتر به رهبر معظم نزدیک میباشد. رهبری که جناح میانهرو به رهبری روحانی را به خاطر هدر دادن پنج سال از عمر برنامه هستهای را در مذاکرات و توافقی بیهوده با آمریکا نخواهد بخشید.
_چهارم:امروز ایران از نظر نظامی و سیاسی در موضع قدرت است و توانسته است با تاثیرات تحریمها مقابله کند و به کشوری تبدیل شده است که به نقطه گریز هستهای رسیده است. طبق گفته وزیر امور خارجه آمریکا و بیشتر کارشناسان میتواند طی چند ماه نخستین بمب اتم خود را تولید کند. این درصورتی است که تاکنون عملا آن را نساخته باشد. 30 کیوگرم اورانیوم غنی شده با غنای 60 درصد (سوخت مورد نیاز برای ساخت کلاهک هستهای) و اورانیوم فلزی مورد نیاز برای ساخت بدنه اصلی را در اختیار دارد و هرگونه توافقی این واقعیت را تغییر نخواهد داد.
_پنجم: اینکه ایران به گروسی و تیم بازرسان همراه او اجازه ورود به هیچ کدام از تاسیسات هستهای یا دسترسی به فیلم دوربینهای آنها را نمیدهد، نشان میدهد که ایران کشوری مستقل است که از تهدید نمیترسد.
_ششم:ارسال بمب افکن « B2» از سوی آمریکا که میتواند مادر بمبها را حمل کند و همراهی جنگنده «اف 15» اسرائیل با آن تا الان نتایج برعکسی داشته است و ایران را به تغییر موضع سختگیرانهاش در مذاکرات وادار نکرده است. همین امر درباره تهدیدهای اسرائیل درخصوص حمله به ایران صدق میکند.
4-مسئله موفقیت یا شکست این مذاکرات در وین نیست بلکه مسئله این است که کدام طرف (ایران یا آمریکا ) بر دیگری شروطش را تحمیل میکند، کدام طرف امتیاز میدهد و کدام طرف بر موضعش پافشاری میکند. از طریق پیگیری تحولات منطقه میتوانیم بگوییم که آمریکا در شش دور قبلی مذاکرات باخته است و گمان نمیکنیم که در دور هفتم نیز در سایه سختگیری ایران و مخالفتش با تسلیم شدن در برابر شروط آمریکا برنده شود.
5-این اسرائیل بود که آمریکا را در این تنگنا گرفتار کرد؛ زیرا باور داشت که میتواند این کشور را به جنگ با ایران بکشاند و در این راه از حماقت و بیپروایی ترامپ و سیطره بر داماد او یعنی کوشنر استفاده کرد. گمان نمیکنیم اسرائیل آمریکا را به این دام کشنده یعنی جنگ در صورت فروپاشی مذاکرات بکشاند. هرکس که از توافق هستهای خارج شده باید بهایش را بپردازد و نه برعکس.
6-ایران در موضع قدرت قرار دارد و بزرگترین سلاح این کشور قدرتش برای پایداری، اتخاد تصمیم و اتکا بر تسلیحات داخلی و بازوهای نظامیاش است؛ یعنی بازوهایش در لبنان، عراق، یمن و نواز غزه که هرگز این کشور را تنها نمیگذارند.
7-اما آمریکای شکست خورده در افغانستان دیگر قدرت بزرگ جهان نیست و چه بسا ترس اسرائیل نیز بارزترین گواه این مسئله باشد.آمریکا بزرگترین بازنده این مذاکرات است و به خاطر اسرائیلیها و عربهای سازش کار وارد جنگ نخواهد شد.
انتهای پیام/