گروه : مطالب ویژه /

شناسه: 2396

31 فروردین 1403 12:06

دیدگاه: 0

ارسال توسط:

پنج شنبه های هنر انقلاب؛  « اعترافات » !

انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ به معنای حقیقی کلمه انقلاب بود! یک دگرگونی تمام عیار در بنیادی ترین امور زندگی اجتماعی که حتی زندگی فردی بسیاری را تحت الشعاع خود قرار داد  ...

به گزارش قابوس نامه، در نظر ما ، چون انقلاب اسلامی در مسیر نهضت بزرگ اسلامی (حد فاصل عاشورا تا ظهور) قرار دارد هنوز تمام نشده است و بدون هیچگونه تعارف ، آنانکه انقلاب اسلامی را تمام شده می دانند عمدا یا سهوا درکار دگرگون نمودن قالب و محتوای این میراث عظیم اند .
 بهتر است بگوییم انحراف دقیقا زمانی آغاز شد که عده ای انقلاب را تمام شده دانستند و با نگاه التقاطی خود نگذاشتند انقلاب فرهنگی صورت پذیرد .
سایه ی این دوستان پرمدعا هنوز هم در نگاه های لیبرالی به فرهنگ و هنر دیده می شود .

شرح این هجران و این خون جگر
این زمان بگذار تا وقت دگر ( مولوی )

غرض این بود که بگوییم منظور ما از انقلاب ، حرکتی است که پایان نپذیرفته و قرار است پویا و مجاهد بماند و در عرصه های مختلف تحول ایجاد کند .
یکی از این عرصه ها « هنر » است و زیبا این است که انقلاب اسلامی در ایران از همان آغاز ، انواع هنرهای زیبا و هنرمندان زیبایی آفرین را به خود دعوت کرد و ما شاهد خلق شاهکارهای  موسیقی، نقاشی ، شعر و فیلم های معناگرا در سیستم فرهنگی و هنری ایران در بهبوهه انقلاب و در دوران  دفاع مقدس بودیم !
پس انقلاب ( که در ایران بیش و پیش از هرچیز سبقه ی فرهنگی . مذهبی ) داشت می توانست  الهام بخش باشد و چنین شد .
اما چه شد که طی سه دهه از انقلاب ریزش هایی در بین هنرمندان انقلابی آن روزگار داشتیم در آن سطح که امروزه بسیاری از آنها یا آشکارا انقلاب اسلامی را نفی می کنند یا درسکوتی معترضانه قرار گرفته اند و یا منتقد شده اند ! ( البته قبول داریم که انقلاب اسلامی رویش های زیادی داشته است  که ان شاالله در این باره بحث خواهد شد ) .
خوب است اندکی اعتراف کنیم !
 مثلا اعتراف کنیم که در نظر افکار عمومی و در نگاه بسیاری از مدیران دستگاه های فرهنگی این افراد (هنرمندان ) بودند که جریان ها را می ساختند حال آنکه باید گفته شود این جریان عظیم انقلاب بود که هنرمندان زیادی را ساخت و افق جدیدی را در هنر اسلامی . ایرانی ترسیم کرد !
یا مثلا می توانیم اعتراف کنیم که نتوانستیم در سیر تاریخی هنر ایرانی . اسلامی عرصه ای را با عنوان « هنر انقلاب » باز کرده و به عنوان یک جریان پویا برایش گفتمان سازی و مجاهده ی علمی .
دانشگاهی کنیم . ( ورود رشته ای به نام ادبیات مقاومت در زبان و ادبیات فارسی مبارک بود ... )
یا مثلا اعتراف کنیم به این مسئله که نتوانستیم روشن کنیم که  هنرمند انقلابی چه تفاوت ها و شباهت هایی با هنرمندان دیگر دارد ؟! آیا صرف اینکه یک محتوای انقلابی را با ابزار هنر بیان کند ، انقلابی می شود یا هنرمند انقلابی سلوک ویژه ای دارد ؟!
وجود جشنواره های فرمایشی و چشم نواز و بیلان کار پرکن برخی نهاد ها تحت عناوینی چون ایثار ، شهامت ، انقلاب ، دفاع مقدس و شهادت و ... که در گرایش های متعدد هنری برگزار می شود و دیدن هنرمندانی که به آنچه می گویند اعتقاد محکمی ندارند تجربه ی تلخی است که شاید هرکسی شجاعت بیانش را نداشته باشد ! اما باعرض تاسف و تاثر چنین پدیده ای وجود دارد ! چه مدیران و هنرمندان قبول کنند و چه منکرش شوند ! ( البته نگارنده دست هنرمندان متعهد که سلوک انقلابی داشته را بوسیده و بر گرد کعبه ی دل پاکشان طواف می کند اما

دی  شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست ... )

با این وجود چرا هنوز ما معتقدیم « هنر انقلاب » حرف برای گفتن دارد و « هنرمند انقلابی » می تواند وجود داشته باشد ؟!!
این همان پرسش کلیدی ماست !
پرسشی که پاسخش در دل « مضمون هنر انقلاب » نهفته است ...
در دل « سلوک هنرمند انقلابی » ...
و در دل « آرمانهای یک هنرمند انقلابی » ...
اگر عمری باشد در ادامه این یادداشت های خودمانی ، مطالبی را تقدیمتان می کنیم .
ادامه دارد ...

به قلم ؛ مجتبی طالبی
 ( نویسنده و تهیه کننده رسانه  . شاعر و  مدرس فلسفه در دانشگاه )

نویسنده :

نظرات
آرشیو