گروه : مطالب ویژه /

شناسه: 2753

10 فروردین 1403 17:13

دیدگاه: 0

ارسال توسط:

به یاد بهمن خونین در گنبدکاووس؛ آشنایی با شهدای 20 بهمن 57 در گنبد؛ شهید عباس قدرتی

بهمن خونین تنها دو روز مانده به پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی شهیدی دیگر از نگارستان ایران را تقدیم انقلاب کرده است ، شهید" عباس قدرتی".

به گزارش قابوس نامه، عباس قدرتی در اردیبهشت ماه سال 1306 در قریه ارباب از توابع شهرستان زابل در خانه ای محقر دیده به جهان هستی گشود.
وی کودکی از نعمت پدر محروم  شد، و در شرایطی سخت بدون اندوخته ای تنها با سرمایه معنوی شرف ،حیثیت انسانی را در طول زندگی محنت بارش حفظ کرد.
عباس از همان اوائل کودکی مزه تلخ فقر را چشید و با آن هم آغوش شد و به زندگی دشوار و ملال آور خود در روستایی که درسیستم نظام شاهنشاهی در فقر غوطه ور بود، ادامه داد
وی با تلاش پیگیر و زحمات طاقت فرسا توانست مغازۀکوچکی برای خود تهیه کند تا هزینه معاش خود و عائله تحت تکلفش را فراهم سازد .
گرچه در این کار موفق شد اما تقدیر مصیبتی را برای او رقم زد  و مغازه کوچک عباس طعمۀ حریق قرار گرفت و بعلت عدم وجود وسایل اطفاء حریق و امکانات لازم ، تمام دارایی خود را از دست داد و این همزمان با ایامی بود که موقعیت مکانی و کشاورزی مکانیزه دشت گرگان و اراضی کشاورزی گنبدکاووس بسیاری از علاقمندان را از سایر شهرها و روستاها به خود جذب می کرد.
عباس قدرتی نیز برای بهبود وضعیت معاش خانواده، از زادگاه به همراه خانواده اش به گنبدکاووس آمد. با تلاشی فراوان بالاخره پس از عبور از پیچ و خم راه زندگی و گذشتن از هفت خوان مقرارات اداری در شهرداری به عنوان رفتگر استخدام و به کار مشغول شد.
او از اینکه توانسته است کاری را برای خود دست و پا کند تا بتواند از نیروی بازوی خود روزی بخورد و نیاز خانواده را برآورده کند ، بسیار خوشحال بود.
عباس در شغل خود بسیار ساعی و جدی بود و همواره سعی می کرد تا رضایت مردم را فراهم کند و این امر را تنها از طریق فعالیت توأم با حسن عمل و صداقت امکان پذیر می دانست.
در محله های که مامور بود، با ساکنان محله مانوس و صمیمی بود و با درک گوهر واقعیت انسانیت همنوعان خود را شیفته خود کرده و همواره مورد احترام مردم بود.
او مسلمانی مومن و متعهد بود و با آغاز تظاهرات خیابانی مردم مسلمان شهر علیه طاغوت او نیز با وجود محدودیت شغلی هرگز از شرکت درآن غافل نماند و علاوه بر خود دیگران را نیز به مشارکت در تظاهرات ضد رژیم تشویق و ترغیب می کرد.
روز 20 بهمن 57 فرارسید و او  بیخبر از توطئه سازمان یافتۀ عوامل رژیم منحوس پهلوی ، برای تهیه مایحتاج خود چون دیگر همشهریانش از منزل خارج و روانۀ خیابان شد.
عباس قدرتی در مسیری که طی کرد بارها با حملات وحشیانأ مهاجمان و طرفداران قانون اساسی نظام منفورشاهنشاهی که به انواع سلاح گرم ، سرد و چماق مجهز بودند، مواجه شد.
در روز 20 بهمن شهر شکل دیگری به خود گرفته بود،چماق بدستان در پناه پلیس مزدور، خیابانهای شهر را جولانگاه خود قرار داده بودند و مردم مسلمان و بی دفاع را هدف قرار می دادند و بضرب و جرح و غارت و چپاول اموال مردم مشغول بودند.
 با اینکه امکان این را داشت تا به سادگی محل را ترک کند و از گزند چماق به دستان در امام بماند این کار را نکرد و  غرور ملی و شرف واقعی به او اجازه نداد صحنه را ترک کند و  سعی کرد از طریق تذکرات دوستانه مهاجمان را متوجه عواقب اعمال ناصوابشان کند.
عباس به حکم انسانیت خواست ابتدا با ارشاد، آنها متوجه اشتباهشان شوند اما خیلی زود دریافت که آنان در ارتکاب جرم مصمم و عواطف و صفات انسانیت در آنان سقوط کرده است لذا به ناچار در جهت دفاع از خود با آنان به ستیز پرداخت .
چندی نگذشت که با مشاهدۀ ورود متجاوزان به خانه ای  بدون حضور سرپرست که تنها یک زن و چند فرزندش در آن بودند و دفاع زن خانه از شرف خود و فرزندان خردسال و معصومش ،دیگر غرور ملی و غیرت انسانی و رسالت اسلامیش تحریک شد و با تمام قوا بامزدوران و جنایتکاران به نبرد پرداخت و به آن شیر زن کمک کرد.
عباس قدرتی بالاخره  در این درگیری نابرابر، مورد اصابت گلولۀ داغ مزدوران قرار گرفت و خون پاکش را بر زمین ریخت و قلب رئوفش را متلاشی ساخت .
شهید عباس قدرتی بر اصر اصابت این گلوله ،جان به جان آفرین تسلیم کرد و خون پاکش لاله های قیام را رنگین و در باروری درخت انقلاب مثمر ثمر شد و افتخاری در دفتر مبارزات مردان و زنان غیور شهرستان گنبد ثبت کرد./روحش شاد و یادش گرامی باد
گزارش از سید علی کریمیان

نویسنده :

نظرات
آرشیو