گروه : مطالب ویژه /

شناسه: 4690

10 فروردین 1403 12:40

دیدگاه: 0

ارسال توسط:

باید طرحی نو در هنر انقلاب اسلامی انداخت؛ هنرمندان انقلابی و جهانی اندیشیدن نه غرق جهان شدن!

یکی از مهمترین استراتژی های تدوین شده برای هنرمندان جامعۀ خاصی چون ایران ( با دستگاه ها و نظام فرهنگی خاصی که دارد ) این است که هنرمندان به مسائل کوچک مشغول باشند و حرف های بزرگ را بر زبان جاری نکنند !

به گزارش قابوس نامه، به عنوان مثال هالییود هنرمندان طراز خود را چنان بار می آورد که وارد مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی ،فلسفی ، علمی و ... در حد کلان شده و در این عرصه ها به زبان هنر تئوری پردازی ، نظریه پردازی و در نهایت مهندسی افکار کنند اما هنرمندان سینمای ایران باید در حد مسائل روزمرۀ عشقی و یا نهایتا به عنوان یک اعتراض گر بر جامعه و مردم و مسئولان خود باقی بمانند! و هرچه سیاه تر، جشنواره پسندتر !!

همیشه برای من این سوال مطرح بود که چرا ما نمی توانیم در مورد مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی ،فلسفی و علمی و ... جهان حرفی بگوییم ؟!

آیا ما چیزی برای گفتن نداریم؟
به داشته های فکری – فرهنگی و به عقبۀ تاریخی خود که رجوع کردم دیدم ما به مراتب بیشتر از سینمای هالیوود عقبۀ فکری و عقیدتی و در یک کلام بستۀ محتوایی داریم اما حقیقت آن است که نتوانسته ایم؛

1 . ذهنیت اندیشمندان مان را به عینیت تبدیل کنیم . ( در سینما و تلویزیون )

2 . با سنت فکری و فلسفی خود ( از فلسفه و حکمت ایران باستان تا جریان حکمت متعالیه ) بیگانه و حتی فراری هستیم .

3 . مفاهیم عقیدتی خود را نادیده گرفته و نتوانستیم براساس آنها تغذیۀ فکری به مردم جهان بدهیم .

4 . خود و جامعۀ خود را نمی شناسیم و هنرمان را صرفا تخیل و هنرمندان را صرفا توسری خور مکتب های غربی و شرقی بار آورده و تشویقشان کرده ایم که کوتاه بیندیشند! ( قابل توجه مدیران ارشد فرهنگی و هنری )

این در حالی است که امروز سینما ( به عنوان مجتمع کنندۀ همۀ هنرها ) در غرب، کار فلسفی می کند. کار علمی می کند. کار تبلیغی می کند. کار سیاسی و نظامی و اقتصادی می کند و در نهایت قلب و ذهن افکار عمومی را به خود متمایل می سازد و هنرمندان ما همچنان درگیر جشنواره های داخلی و خارجی اند بی آنکه بدانند ماهیت سینما تغییر پیدا کرده است و در آینده ای نزدیک، غرب از سینما هم عبور می کند و به انسانی می رسد که خود رسانه است !!!!!
برای معطوف ساختن فکرها به انسان آینده می توانیم به حرکت امروز خودمان توجه کنیم.

ما دقیقا نمی دانیم که در هرشبانه روز چقدر از وقت شما صرف دنیای مجازی، شبکه های اجتماعی و گردش در وب سایت ها می شود ! اما تغییر محسوس دنیا در همین یکی دو دهه ی اخیر اتفاق افتاده!

روزی که رایانه ها ساخته شدند و مناسبات الکترونیکی – دیجیتالی رقم خورد ، شاید مردم عادی گمان نمی کردند به این زودی و با این سرعت دانش ها در بطن زندگی مردم قرار بگیرد! کسی چه می داند شاید تا چند دهۀ دیگر ابزارهای دیجیتالی بخشی از بدن ما شود! مثلا برای تماس های صوتی و تصویری لازم نباشد به یک وسیله ی خارجی مثل موبایل یا کامپیوتر رجوع کنیم ! کسی چه می داند شاید در آینده بتوانیم از آموخته های خود، از افکار و اندیشه هایمان کپی یا اسکن بگیریم و برای یکدیگر بلوتوث کنیم ! و ...

خنده دار به نظر می رسد اما شاید در گذشته اگر کسی صحبت از ارتباط های زندۀ تصویری می کرد به همین اندازه خنده دار به نظر می رسید اما دیدیم و دیدید که اتفاق افتاد. از این نمونه ها فراوان است !

یکی از وظایف علمی چون فلسفه تبیین مسائل مهم بشریت است! اگر فلسفه از موضوعاتی چون آینده شناسی ، دنیای مجازی ، آواتارها ، ترسیم نقشۀ راه و ... غافل بماند، محکوم به سکون است ! و آنگاه که فلسفه ساکن شود ، تبدیل می شود به داستان واره ای تاریخی و نهایتا مبدل می شود به حرف های کسل کننده و تکرار مکررات و نهایتا افتخار کردن به اندیشۀ بزرگانی که دیگر کسی توان فهم حرفهایشان را ندارد.

بنابراین ما امروز به هنرمندان فیلسوف ، فیلسوفان متاله ، الهی دان های حکیم و حکمای دوراندیش محتاجیم!

هنرمندان انقلابی در حرکت دادن کاروان هنری ایران اسلامی نقش مهمی دارند. زیرا هنرمندان انقلابی در عرصه ها و حوزه های گوناگون هنری به دنبال تشویق و لوح و تندیس نیستند و به وظیفۀ خود فکر می کنند. به وظیفه ای که در قبال آرمان های انقلاب جهانی دارند و به مردمی می اندیشند که قرار است شهروند جامعه ی موعود باشند.

پس نباید در هنر ( بما هو هنر ) توقف کرد و نباید در جشنواره ها ماند، بلکه باید رفت و به مفاهیم بزرگی فکر کرد که برای افکار عمومی نیاز به تبیین دارد.

اگر ما به مسائلی چون آخرالزمان ، جامعۀ آرمانی ، شهروندان طراز ، ابر انسان ، جهان موازی ، دنیای مجازی ، انسان های متصل به شبکه های جهانی و ... فکر نکنیم و برایش تولیدات هنری ( که تاثیرگذارترین تولیدات اند) نداشته باشیم ، دیگران برای ما و به جای ما فکر خواهند کرد و محصولاتی به ما خواهند داد که اگرچه در پشت برگۀ تبلیغاتشان نامی از جشنواره ای نیست اما جهان ذهن و قلب فرزندان ما را خواهند ساخت آنگونه که خود می خواهند.

ما از هنرمندان سکولاریسم ِ ایسم زده ی تشنه ی تندیس دل بریده ایم ! باید طرحی نو در هنر انقلاب در انداخت ...

مجتبی طالبی
نویسنده و تهیه کننده صدا و سیمای مرکز گلستان
دبیر پژوهشی و مدرس گروه فلسفه و عرفان اسلامی جامعه المصطفی العالمیه . واحد گرگان

انتهای پیام/

نویسنده :

نظرات
آرشیو