به گزارش قابوس نامه، محسن ملک محمدی 12 سال پیش تنها یک راننده تاکسی بوده که در مسیر گنبد به آزادشهر مسافرکشی می کرده است. آن هم به قول خودش اگر مسافری پیدا می شد. اما با تلاش خودش و کمک خداوند از رانندگی تاکسی و سپس فروش مرغ در بازار روز، امروز در مرغداری و شرکتش 30 نفر مستقیم و 150 نفر غیر مستقیم کار می کنند.

ملک محمدی که اولین بار است در جمع خبرنگاران قرار گرفته است، از فعالیت هایش اینگونه می گوید: قرار من با خدا روز اول غیر این بوده برای همین هیچوقت مقابل دوربین قرار نگرفته ام و دنبال مصاحبه نبودم. و سعی کرده ام همانطور که با خدا معامله کرده ام افرادی را که طرد شده اند و به خاطر چند سال زندان دیگر کسی به آنها کار نمی دهد جذب کنم و به آنها مسئولیت بسپارم و تا کنون از اعتمادم به هیچکدام ضربه ای نخورده ام.

او ادامه می دهد کار من دان مرغ و فروش مرغ است و اولین کسی بودم که کود مرغ را که مصارف زیادی در باغداری دارد بسته بندی کردم.

کسانی که کمک نمی کنند اتصال به روحانیت ندارند

ملک محمدی می گوید: کسانی که کمک نمی کنند اتصال به روحانیت ندارند، من اولین بار به مرحوم حاج آقای سبحانی امام جمعه فقید گنبدکاووس پناه بردم و او راه و چاه را به من نشان داد و استارت کار خیر زده شد و حالا هم از امام جمعه مشورت می گیرم.

این خیر گنبدی اضافه می کند: شاید خیلی ها می گفتند حالا این هم برای ما خیر شده است اما حاج آقای سبحانی به من گفتند نترس و وارد میدان شو و من وارد میدان شدم و اثراتش را دیدم حالا مطمئنم اینکه می گویند با کار خیر مالت افزون می شود شکی در آن نیست.

او معتقد است هر کس هر طور که می تواند باید کمک کند چرا که همۀ ما زیر پرچم یک کشور هستیم ، پرچمی که به دست حضرت آقاست و هر کاری لازم است باید برای اقتدار کشور و نظاممان انجام دهیم. یکی زور بازو دارد و قدرت علمی دیگری پول، هر کسی به نوعی می تواند کمک کند.

محسن ملک محمدی 15 سال هم راننده تراکتور بوده است؛  او می گوید : از بچکی کار کرده ام و هیچوقت دستم را جلوی کسی دراز نکرده ام خدا هم به من کمک کرد چرا که از خدا خواستم نگاهم کند و دستم را بگیرد و قول دادم که من هم هر وقت توان داشتم دست دیگران را بگیرم و خداروشکر تا امروز زیرقولم نزده ام.

او به شکرانۀ لطفی که خداوند در حق او کرده است خود را همواره در میدان معاملۀ با خدا می بیند و معتقد است خدایی که اینقدر بزرگ است که من مسافر کش را که چیزی نداشتم به اینجا رسانده است می تواند کاری کند که حتی یک تاکسی برای کار و نون درآوردن هم نداشته باشم.

می خواهم کارخانه ای برای معلولین احداث کنم

او برنامۀ احداث یک کارخانه را در ذهن دارد و به دنبال تحقق آن است. او می گوید می خواهم کارخانه ای احداث کنم که تمام کارگران و کارکنانش معلولین باشند چون اینها هم قشری هستند که به سختی می توانند کاری متناسب با شرایط خودشان پیدا کنند.

برخی سوار بر موجِ جنگ روانی دشمن شده اند

او شرایط اقتصادی امروز جامعه را بیشتر ناشی از یک جنگ روانی می داند و می گوید نباید وقتی کارتان با دلار نیست دنبال آن باشید چون بیشتر به نابسامانی ها دامن می زند.

نظر او نسبت به تحریم و مانور دشمنان بر روی این مسئله این است که شرایط امروز بدتر از شرایط دوران جنگ که نیست؟ به نظرم هر کس باید کار خودش را کند ولی متاسفانه برخی سوار بر موج جنگ روانی که ایجاد شده می شوند.

کالای ایرانی می خرم

او می گوید من این حرف را در عمل از خودم شروع کردم و هم خودم و هم خانواده ام  کالای ایرانی می خریم.

این خیر گنبدی می گوید هیچ وقت وام نگرفته ام و اولین باری که به کربلا رفتم با توسل به اهل بیت (ع) گشایشی در کارم ایجاد شد و این سفر و توسل مانند روغنی چرخ دنده های ارداۀ من را تند ترکرد.

باید قدر این امنیت و نظام را بدانیم

او آرزو می کند امنیت کشور دستخوش برخی بی تدبیری ها نشود و می گوید هر کس از این مملکت ناراضی است کافی است یک بار وضعیت کشورهای منطقه را از نزدیک ببینید آن وقت قدر این امنیت و نظام را خواهد دانست.

انتهای پیام/