گروه : وبلاگستان /

شناسه: 2394

10 فروردین 1403 19:06

دیدگاه: 0

ارسال توسط:

وبلاگ "ناصح امین" نوشت:  صلوات موجب بر طرف شدن فقر می شود

صلوات سبب توانگری است چنانکه از رسول خدا روایت است که فرمود : بسیار یاد خدا کنید و بر من صلوات بفرستید که موجب بر طرف شدن فقر می شود، یعنی صلوات فرستنده را توانگر می سازد و از احتیاج به خلائق خلاصی بخشد.

به گزارش قابوس نامه، وبلاگ ناصح امین نوشت:

صلوات سبب توانگری است چنانکه از رسول خدا روایت است که فرمود : بسیار یاد خدا کنید و بر من صلوات بفرستید که موجب بر طرف شدن فقر می شود، یعنی صلوات فرستنده را توانگر می سازد و از احتیاج به خلائق خلاصی بخشد.

عامه از سهل بن سعد روایت کرده است که مردی به خدمت رسول خدا رسید و از فقر شکایت کرد، آن حضرت فرمود که « چون داخل خانه شدی سلام کن ، خواه کسی باشد خواه کسی نباشد و بر من سلام بفرس و بعد از آن سوره اخلاص را تلاوت کن» و آن مرد چنان کرد که بعد از مدتی توانگر شد به طوری که بر همسایگان و خویشان خود افاضه می نمود.برای خواندن متن کامل ادامه مطلب را کلیک کنید..

در حکایت الصالحین آورده اند که فقیری محتاج و صاحب عیال به طلب کفافی از خانه بیرون آمد. نمی دانست که به کجا رود. ناگاه گذرش به مجلس واعظی افتاد که حاضران را به فرستادن صلوات ترغیب می نمود آن فقیر در آنجا ایستاد و شنید که واعظ می گوید که در فرستادن صلوات تقصیر و کوتاهی نکنید که اگر توانگر بر آن سرور صلوات بفرستد در مالش برکت می رسد و اگر فقیری صلوات بفرستد حق تعالی رزقش را از آسمان نازل می کند.

آن فقیر از مجلس بیرون رفت و به فرستادن صلوات مشغول شد و بعد از سه روز به ویرانه ای می گذاشت پایش به سنگی اصابت کرد و آن سنگ کنده شد و کوزه ای پر از زر و زیور در زیر آن سنگ ظاهر گردید . آن مرد گفت که وعده روزی من از آسمان است و روزی زمین را نمی خواهم و همان سنگ را به جای خود گذاشت و به خانه آمد و صورت حال را با زن خود گفت و آن مرد همسایه ای داشت یهودی از قضا در آن وقت آن یهودی بربام خانه خود بود و حکایت مرد با زنش را شنید و فی الحال از بام فرود آمد و به ویرانه رفت و آن کوزه را برداشت و به خانه آمد و چون سر آن را گشود دید که کوزه پر از ما رو عقرب است. با کسان خود گفت که این همسایه مسلمان دشمن ما است وقتی که دربام بودم فهمید و آن سخن را برای این گفت که در طمع افتم و آن کوزه را به خانه آوردم و از آن ضرری به من برسد، پس بهتر است که آن را به بام ببرم از راه روزنه در خانه او ریزم تا آنکه ضرری را که برای من می خواست به خودش برگردد.

پس به بام آمد، در وقتی که زن آن فقیر به شوهر خود می گفت که روا باشدکه تو کوزه پر از زر بیابی و آن را بگذاری و ما در فقر و تنگدستی باشیم؟ و آن مرپد گفت که من امیدوارم که روزی ما از آسمان نازل شود ناگاه یهودی کوزه را گشاد و سرنگون ساخت و آن مرد آوازی شنید و سر را بالا کرد . دید که از روزنه خانه او زر فرو ریخت. فریاد کرد که ای زن اینک زر است که از آسمان فرو می ریزد و آن زرها را بر می چید و صلوات می فرستاد. چون یهودی دید که از کوزه زر می ریزد و آن زر ها را بر می چید آن را باز گرفته در آن مکان دید که همان مار و عقرب است باقی را نیز در خانه درویش فرو ریخت و همه زر سرخ بود. آن یهودی دانست که این سر است از اسرار غیبی که به ظهور می رسد. به خاطرش گذاشت که این همان حکم آب نیل را دارد که در زمان حضرت موسی در نظر قبطی خون می نمود و در نظر سبطی آب بود و فی الحال آن درویش را به بام طلبیده ، به دست او مسلمان شد و از برکت صلوات بر آن حضرت مسلمان را دولت غنا و یهودی را سعادت اسلام روزی شد.  

انتهای پیام/

نویسنده :

نظرات
آرشیو