گروه : یادداشت /

شناسه: 1221

10 فروردین 1403 11:19

دیدگاه: 0

ارسال توسط:

زمانی برای جمع نقیضین!

اولی الباب مملکت و اولی الابصار جامعه و در یک کلام صاحبان خرد ناب و آب و آینه حتی همین عمو سیفی ( سرایدار مدرسه مان) نیک می دانند «جمع نقیضین علی الاصول محال است» و مو لای درز این نکته ظریف و فلسفی نمی رود.

به گزارش قابوس نامه، اما با وجود علمی بودن این اصل، در این گیر و دار برجام و پسا برجام و نزدیکی انتخابات و .... عده ای که اصلاً نگران حذف یارانه نقدی و ترخیص خودروهای گران قیمت شان از گمرک نیستند خواستند خودی نشان بدهند و این طوری در مملکت چو بیاندازند که جمع نقیضین محال نیست و نه تنها آن را محتمل بلکه مسلم و در زمره بدیهیات نشان دهند.
نمونه خارجی این افراد جناب گراهام پرسیت منطق دان و نویسنده معاصر که با نوشتن مقاله ای سعی در ترویج تناقض باوری در جامعه داشت. هر چند دفاع تمام قد جناب ارسطو از این اصل محتوم در فصل چهارم کتاب «گامای متا فیزیک» حجت را بر جناب گراهام پرسیت تمام کرد و آب پاکی را روی دست این نویسنده ریخته ولی یک نفر نیست نمونه داخلی و مشابه این نویسنده یعنی عمو سیفی ما را توجیه کند چرا که بعد از خواندن مقاله جناب پرسیت در حال گرد آوری مصداق برای جمع نقیضین نه در عالم رویا و سورئال بلکه در عالم حقیقی و همین جامعه امروزی خودمان است و دردمندانه در این راه به موفقیت هایی نیز نائل شده است و ما ماندیم استدلال ارسطو را باور کنیم یا خُزعبلات سیف الله را...

سیف الله معتقد است چطور می شود فردی که 8 درصد معوقات بانکی کشور را یک تنه هاشور زده است و 7000 میلیارد تومان به سیستم بانکی مملکت بدهکار است راست راست با ماشین 8 میلیاردی در خیابان ها دور دور می کند و یک نفر هم نیست بگوید « فراری 458 اسپایدرت » به چند؟!

یا اینکه چطور بانکها از افزایش معوقات و ورشکستگی های صوری بدهکاران بانکی گله دارند ولی از اعلام اسامی آنان به سیستم قضایی مملکت طفره می روند؟

البته سیف الله مصداق های غیر اقتصادی هم پیدا کرده است. مثلاً چطور می شود که کارمندان را به مطالعه و ادامه تحصیل تشویق می کنند و حتی برخی ادارات مثل بهزیستی، صدا و سیما، هلال احمر و .... برای بالابردن بنیه علمی کارمندان خود دانشگاه تاسیس کرده اند ولی در آموزش و پرورش از ادامه تحصیل افرادی که حتی در دانشگاه های دولتی پذیرفته شده اند، جلوگیری به عمل می آید. آن هم به بهانه اینکه هر فرد در دوران خدمت تنها حق تحصیل در یک مقطع بالاتر را دارد!

از یک سو صحبت از بالابردن کیفیت آموزشی و رسیدن به سطح استاندارد آموزش در مدارس مطرح می شود، از طرف دیگر امسال هر چه معلم سکته کرده و سرطانی و تصادف کرده را به کلاس های درس فرستادند!

وزیر محترم بهداشت حقوق پزشکان متخصص را کمتر از یک کارگر ساختمانی می داند ولی الحمد الله پزشکان متخصص از اوضاع زندگی شان راضی هستند!

البته این بخشی از استدلال های سیف الله است ولی با این وجود خدا را شاکریم که جناب ارسطو فصل چهارم کتاب گامای متا فیزیک را به زیور تبع آراسته است وگرنه ما که حریف جناب گراهام پرسیت و عمو سیفی و استدلال هایشان نمی شدیم!؟ شما چطور؟!

با تشکر - حاج سعیدی

نویسنده :

نظرات
آرشیو