گروه : یادداشت /

شناسه: 4108

01 اردیبهشت 1403 01:13

دیدگاه: 0

ارسال توسط:

چه بی هنراست هنرمندی که درد ندارد !

بگذارید « دغدغه » را به « درد » معنا کنیم ! و بگوییم که هنرمند انقلابی باید « دردمند »  باشد !

به گزارش قابوس نامه، دردمندی جزو کلمات مقدسی بود که رفته رفته از قاموس فکری و فرهنگی ما خارج شد و آنان که قصد بازخوانی این مفهوم را داشتند امروز عملا یا شعارزده تلقی می شوند و یا عقب ماندۀ اجتماعی و عامل جذب رای از فقرا!!!
اما حقیقت این است که دردمندی مفهومی است که درست تبیین نشده است و اگر به آن توجه شود می تواند سرمنشا تحولات عظیم در حوزه های فرهنگی اجتماعی باشد.
در کنار «دردمندی » می توان از« درمان گری»،« درد شناسی»،« دردگویی»،« درد سرایی» و « درداندیشی » و ... یاد کرد . و شاعر چه زیبا گفته است :
( مرد را دردی اگر باشد خوش است )
و  چون در مجموعۀ یادداشت های ما اصل بر فرهنگ و هنر انقلاب است ما از درد های فرهنگی - هنری می گوییم هرچند معتقدیم مسئلۀ دردمندی ( شما بخوانید تعهد و دغدغه مندی ) قابل تعمیم به حوزه هایی چون اقتصاد وسیاست و ... نیز هست!

۱‌ . هنرمند انقلابی درد شناس است و دردهای فرهنگی خود را خوب می شناسد و نسبت به دردها بی تفاوت و منفعل نیست . شناخت درد از مهمترین قسمت های درمان است و هنرمند انقلابی با شناخت دقیق و بصیرتمندانه ٬ دردهای جامعۀ خود و جامعۀ جهانی را تبیین و تحلیل و تفسیر می کند به « زبان هنر » !
بنابراین هنرمندانی که درد شناس نیستن٬ آثار فاخری را تولید و خلق نمی کنند که هیچ ممکن است در اولویت بندی دردها نشانی غلط به جامعه داده و آسیب های جدی بر فرهنگ و هنر وارد آورند .
تولید حجم انبوهی از فیلم ها و سریال ها با موضوعات سخیف و پیش پا افتادۀ عشقی - سرایش اشعار اروتیک گونه و تنزل دادن معشقوق به روسپی و ... از جمله ی مهمترین خیانت های هنرمندان بی درد به هنر ، فرهنگ و جامعه بوده است .‌
۲ . روایت دردهای مردم وظیفه ی  هنرمند انقلابی است زیرا هنرمند انقلابی قصد« سیاه نمایی » ندارد ( زیرا به اصل انقلاب تعهد دارد ) بلکه « مصلح»  است و منتقد که اثر هنری اش می تواند کارگرباشد.
هنرمندانی که از دردهای جامعه نمی گویند انقلابی نیستند و آنانکه دردها را به قصد سیاه نمایی بیان می کنند یا جاهل اند یا مقصر!
از ضعف هنرانقلاب و هنرمندان انقلابی است که در عرصۀ دردسرایی و دردگویی و به تصویر کشیدن دردهای جامعه حضوری پررنگ ندارند زیرا می ترسند که مبادا حاکمیت آنها را ‌اپوزیسیون خطاب کند حال آنکه جزو وظایف ذاتی هنرمند انقلابی بیان دردهای جامعه ای است که انقلاب کرده و  پای انقلابش ایستاده است.
اگر دردهای چنین مردمی را هنرمند انقلابی نگوید دیگرانی هستند که بگویند و برایشان فرش قرمز پهن شود.
هنرمند انقلابی دردها را می گوید به قصد اصلاح و معطوف کردن توجه حاکمان به دردها نه به قصد تشویق آنانکه از دردهای مردم انقلابی  خوشحال می شوند !
۳. هنرمند انقلابی را باید با دردهایش شناخت! تصویر و نغمه و گفتار و نوشتار بهانه است؛ اصل درد است !
۴. شاید هنرمندان انقلابی نتوانند درمان کنندۀ همۀ دردها باشند اما یقینا می توانند انعکاس دهندۀ واقعی و خالصانه و مصلحانۀ دردها به کسانی باشند که می توانند درمان کننده باشند! هنرمندان انقلابی با این ویژگی ها می توانند  به درمان کنندگان یاری رسانند!
۵ . دردهنرمند انقلاب دردهای شخصی و سطحی نیست بلکه دردهایش اجتماعی و رویکردش فرا قومیتی ،فرادولتی و فراملتی  و فرا دینی ست.
برای هنرمند انقلابی انسان مهم است. انسان های مستضعفی که خداوند به آنان وعدۀ حکومت زمین را داده است. هنرمند انقلاب در جبهۀ مستضعفین دردمند است نه در مهمانی مستکبرین !
۶. درد هنرمند انقلاب ٬ دردی متعالی ست ،هنرمند انقلابی با دیدن درد ها ناامید نمی شود بلکه به تلاش اش ادامه می دهد  حتی اگر دولت ها به آنان بی توجه باشند و عده ای آنها را مزدور ،چماق بدست ،سیاه نما ، افراطی و کاسب و ... بخوانند.

هنرمند انقلابی به انقلاب تعهد دارد و با فکر و قلم و ابزار هنری اش نمی گذارد چراغ انقلاب خاموش شود.
چه بی هنراست هنرمندی که درد ندارد !

 

به قلم مجتبی طالبی ؛فعال فرهنگی . مدرس دانشگاه

انتهای پیام/

نویسنده :

نظرات
آرشیو