گروه : گزارش /
معلولین هر جامعه چشم بینای آن می باشند بدین تعبیر که حکمت و مصلحت الهی در ظرفیت وجودی آنها به عنوان موجودی باعزت و با ظرفیت تحمل مصائب متجلی گشته است.
به گزارش قابوس نامه،این اظهارنظر یک مددکار معلولین است که در ادامه در تعریف معلولیت می گوید: معلولیت به افرادی اطلاق می شودکه در انجام تمام یا قسمتی از ضروریات عادی زندگی فردی یا اجتماعی به علت وجود یک نقص مادر زادی یا عارضی در قوای جسمانی یا روانی، ناتوان باشند.
خانم گیلکی مددکار یک مرکز توانبخشی معلولیت در شهرستان آزادشهر است که در تشریح بیشتر معلولیت اظهار می کند: نقص عارضی فوق الذکر ممکن است حاصل از سیر طولانی یک بیماری باشد و یا نتیجۀ یک تروماتیسم ناشی از تصادفات وسائط نقلیه یا حوادث کار و یا اتفاقات و بلایات و جنگ و غیره.
او ادامه می دهد: آنطور که از این تعریف بر می آید، در اصلِ معلولیت یک نقصان جسمانی یا روانی وجود دارد که کاهش توانایی ظرفیت شخص را باعث می شود و این کمبود توانایی و ظرفیت است که منجر به نارسایی ها و عدم تکاپو محرومیت در زندگی مادی و معنوی شخص می شود.
گیلکی معتقد است در ارزیابی یک معلولیت ضرورت دارد خصوصیات نقصان جسمانی ، روانی ، کیفیت کاهش توانایی ، ظرفیت و بالاخره نحوۀ محرومیت شخص روشن شود.
او در ادامه به خدمت این مرکز اشاره می کند و می گوید: در این مرکز خدمات CBR به معلولین داده می شود؛ CBR حروف اختصاری Community Based Rehabilitation می باشد که در فارسی به توانبخشی مبتنی بر جامعه ترجمه شده است.
این مددکار اجتماعی طرح توانبخشى مبتنى بر جامعه را در بخش روستایی اینگونه توضیح می دهد: طرح توانبخشی در مناطق روستایی و یا محروم با هدف شناسایی افراد معلول، ارایه خدمات توانبخشی و تامین وسایل مورد نیاز افراد معلول اجرا می شود که به نهادهای ارایه دهندۀ خدمات دسترسی نداشته اند و یا از لحاظ مالی توانایی و استطاعت آن را ندارند.
او اضافه می کند: در واقع فرآیندى براى توسعه خدمات توان بخشى در سطح محلى و برابرسازى فرصت ها و افزایش حضور افراد داراى ناتوانى در جامعه است که از طریق مشارکت افراد داراى ناتوانی، خانواده هاى آنان، جامعه محلى ، نظام بهداشتی- درمانی، آموزشی، حرفه اى، خدمات اجتماعى و بهزیستی اجرا مى شود و از این رو با رویکردهاى قبلى در زمینه توان بخشى که انجام خدمات را به افراد متخصص و در مراکز ویژه محدود مى کردند، تفاوت هاى اساسى دارد.
گیلکی معمولاً حمایت همه جانبه و داشتن نقش در اجتماع را اولین درخواست هر فرد معلول عنوان می کند و می گوید: هدف اولیه CBR شناسایی و بهبود کیفیت زندگى افراد معلول است و سایر اهداف آن را نیز به شرح زیر بر می شمرد:
• اطمینان دادن به معلولین در مورد توانمندى هایشان؛
• تأمین دسترسى افراد به خدمات عمومى و منظم؛
• آموزش به خانواده ها و پیشگیرى از انواع معلولیت ها؛
• تلفیق کودکان معلول در مدارس و سیستم آموزشى عادی؛
• تدارک فرصت ها براى حضور معلولان فعال در جامعه؛
• تأمین حقوق معلولین و برخوردارى از مشارکت کامل آنان در فعالیت ها؛
• استفاده از بستر جامعه و نهادهاى ملى براى ارایه خدمات؛
گیلکی با اشاره به معلولینی که در زمینه های علمی ، ورزشی و خدماتی و ... افتخارات به ارمغان آورده اند ، اذعان می کند: معلولیت دلیل بر محدودیت نیست «معلولیت»، واژهای است که بیشتر در ذهن ما به معنای یک ناتوانی معنی میشود و میتواند مشکلاتی را برای فرد معلول ایجاد کند، اما معلولان سرتاسر دنیا، بارها این را به اثبات رساندهاند که معلولیت، محدودیت نیست.
او از مشکلات معلولین هم می گوید، از مشکلاتی که عمدتا در زمینه درمان، اشتغال، مسکن و مالی است و معلولین در مراجعه به این مرکز انتظارات زیادی را از آنان دارند که متاسفانه در این مورد اعتبارات سازمان بهزیستی پاسخگوی برخی از این خواسته های بزرگ نیست که البته برخی خیرین هم مشارکت مختلف می کنند و برخی ارگان ها معلولین را مساعدت می کنند و از سازمان بهزیستی حمایت می کنند که جای تقدیر دارد.
به گزارش خبرنگار قابوس نامه، این مددکار در مورد معلولین جسمی و حرکتی که قشری از جامعه معلولین هستند می گوید: این دسته از معلولین اکثرا ذهن سالم و پویایی دارند به ویزه اینکه ضایعات جسمی نیز در اینها به عنوان انگیزه عمل می کند و موتور شتابان ذهنی اینها را خوب آبدیده می کند، فلذا قدرت استدلال و استنباط فکری و تفکر صوری در این عزیزان خیلی بالاست و اکثرا هم به مراحل عالی پیشرفت تحصیلی دست پیدا می کنند و اگر هم ناکامی باشد مطمئنا موانع محیطی بوده است که نگذاشته استعداد آنها شکوفا شود.
آسیب هایی که در مسیر معلولین وجود دارد
گیلکی به برخی موانع که در مسیر زندگی این عزیزان احتمال آسیبهای جدی را هم برای خود این عزیزان وهم برای جامعه متصور می کند اشاره می کند که در ادامه به آنها پرداخته می شود:
** وجود نگرشهای منفی و آسیب رسان در سطوح مختلف تصمیم گیری جامعه نسبت به معلولین:
این مددکار این نگرش را باعث ایجاد احساس سرباری در معلولین معرفی می کند و می گوید: این نگرش طوری است که عملا معلولین به عنوان قشری قابل ترحم ـ فاقد توانمندی و موجوداتی مصرفی و سربار تلقی می شوند و حتی تنها سازمان متولی آنها به عنوان نیرویی ناکارآمد بدانها می نگرد ! و وجود چنین نگرشهای منفی حتی باعث آن می شودکه تلاش و همت خدایی آنها در عرصه های مختلف اجتماعی جامعه نادیده انگاشته شود.
** فقدان قانون و یا نارسائی قوانین صریح در رابطه با امور معلولین:
فقدان قانون و یا نارسائی قوانین صریح در رابطه با امور معلولین نیز مشکل دیگری است که گیلکی به آن اشاره می کند و تصریح می کند: اینکه چرا با چنین معضل روبرو هستیم به نگرش منفی به معلولین بر می گردد یعنی آن باور لازم در جامعه ما نسبت یا کارآیی و توانمندی معلولین هنوز جا نیفتاده است و متاسفانه با وجود اینکه هم اعتقادات مذهبی ما و فرمایشات بزرگان دینی ما ضرورت پردازش جدی به معلولین و محرومین را خیلی روشن مطرح کرده است باز هم نوعی آشفتگی فکری و نگرشی نسبت به جایگاه معلولین به صورت عمیق و دردآور ملاحظه می شود.
او ذکر مصادیقی در این مورد را کمک در تفهیم موضوع عنوان می کند و می افزاید: از جمله مصادیق آن اینکه در بند الف ماده 7 قانون جامع حمایت از حقوق معلولین به صراحت ارگانها و ادارات را موظف کرده 3%سهمیه استخدامی خود را به اشتغال معلولین اختصاص دهند ولی براستی کدام سازمان و کدام ارگان دولتی بدان عمل کرده است؟! حتی خود سازمان بهزیستی و بعضی از مسئولان آن چنین استدلال می کنند که ما بجای یک کارشناس معلول می توانیم از یک فرد سالم بهره بگیریم تا مثلا" از او در کارهای غیر تخصصی نیز استفاده کنیم!!
گیلکی ادامه می دهد: در بند و ماده 7 همان قانون تاکید می کند 60% پستهای تلفنچی به معلولین اختصاص داده شود!! یعنی نگرش منفی آن قدر عمیق است که حتی قانونگذار محترم ناخودآگاه بدان پرداخته است و البته نه اینکه این بند نامناسب است بلکه یک بند ارزشی کم دارد و آن اینکه مثلا" درصدی از مشاغل مدیریتی و مشاغلی که به نوعی با مدیریت مرتبط است، حداقل به معلولین راغب اعطا شود و به نظر من معلولین ما به ویژه نخبگان و تحصیل کرده های آنها خیلی ظرفیت کارهای ابتکاری دارند و اگر فرصت به اینها داده شود مفید عمل می کنند.
** نبود و یا نارسایی سازمانی مقتدر در جهت دفاع از حقوق معلولین
این بانوی مددکار، معلولین را قشری که با کلکسیون مشکلات جسمی ـ روحی و اجتماعی مواجه است و نیازمند سرپرستی دلسوز ـ فهیم ـ و اهل ایمان به معنای واقعی آن می باشد؛ میداند و می گوید: شاید تنها سازمان دولتی که قانون وظیفه حمایت از معلولین را بدان محول نموده است سازمان بهزیستی باشد ولی در عمل ما شاهد بی توجهی این سازمان به معلولین به صورت جدی می باشیم. و بیشتر مشکلات معلولین به خودسازمان بهزیستی و عوامل انسانی آن مربوط می شود تاچه برسد این سازمان مدافع حقوق آنها باشد!
او می گوید:از سویی مرکز تصمیم گیری واحد و منسجمی نیز خود معلولین عزیز ندارند که لااقل خودشان با هماهنگی و اتحاد رویه با یاری جستن از افکار عمومی جامعه به حل مشکلاتشان بپردازند و در مواردی که از لحاظ قانونی حریم انسانی آنها زیر سوال می رود پیگرد حقوقی و قانونی داشته باشند و مجموعه این عوامل یعنی مسئولیت ناپذیری جدی سازمان بهزیستی و نبود مرکز تصمیم گیری واحد و هماهنگ کننده برای معلولین،در نهایت منجر به آن شده است که حتی بعضی از متولیان به ظاهر حامی معلولین در عمل خودشان آبروی حرفه ای و صلاحیت علمی این عزیزان را زیر سوال می برند!
**بی توجهی کامل به درصدهای معلولیت افراد در واگذاری مشاغل دلخواه آنان:
او معتقد است : واقعیت این است که با وجود آنکه معلولین با هزار مکافات و وسواس و فیلتر به مشاغل دلخواه خود دسترسی پیدا می کنند و بیشتر آن موانع نیز با معلولیت آنها ارتباط پیدا می کند ولی آن عده ای هم که موفق به انتخاب شغلی می شوند؛ عملا با یک سری تبعیض های اداری و بی عدالتی ارزشیابی مواجه می شوند یعنی همان مدت کارکرد افراد سالم و همان کیفیت انجام امور بدون هیچگونه اغماضی از اینها انتظار می رود و به علت شرایط خاصشان بیشتر زیر ذره بین قرار می گیرند و این در حالی است که پاره ای افراد سالم یا عمدا و یا بطور غیر عمد به حداقل وظایف خود عمل نمی کنند و هیچ استیضاحی نیز نمی شوند!! در واقع معلولین شاغل به اسباب توجیه قصور مدیران نالایق بدل می شود یعنی اگر منصفانه قضاوت شود خود مدیر مشکل دارد ولی بنده خدا معلول زیر سوال می رود؟!!
گیلکی در این باره همچنین می گوید: مدت خدمت معلولین شاغل بایستی باتوجه به درصد معلولیت آنها درنظر گرفته شود و هر چند چنین قانونی وجود دارد ولی در عمل می بینیم که اجرائی نشده است و کسی هم به جد پیگیر این مسئله نیست!!اینها مطالبی بود از زبان یک مددکار که خود از نزدیک با معلولین سرو کار دارد و همه چیز را بدون واسطه مشاهده کرده است.
شاید این مطلب متناسب با ایام باشد، روزی که از سال 1992 از سوی مجمع عمومی سازمان ملل متحد به نام معلولین نامگذاری شده است. اما هدف از تعیین این روز که ارتقاء رشد اذهان عمومی درباره مسائل مربوط به معلولیتهای مختلف و افزایش آگاهیهایی بوده است که میبایست از مسئله پیوستن افراد معلول در تمامی جنبههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی زندگی منتج شود، نیاز به نگاه ویژه تری دارد.
اینکه تلاش کنیم تا زمینۀ شرکت فعال و همه جانبۀ معلولین را در جامعه ایجاد کنیم نشان از رشد و ارتقاء نگاه ما دارد و نگاهمان باید همانطور باشد که مقام معظم رهبری در مورد معلولین فرموده اند: "وقتی نفس ناطق انسان قوی باشد، باکی از این نیست که جسمش علیل باشد، انسان به روح، انسان است."
گزارش از: رحمت گلستانی
انتهای پیام/
نظرات