گروه : اجتماعی /
همه او را شخصیتی برجسته میدانند و هر ساله یادبودش را با خاموشی یک دقیقهای در کره زمین زنده نگهمیدارند، اما جالب است بدانید تاریخ قضاوت روشنی دربارهاش ندارد. آنقدر که بعضی از زندگینامهنویسان حتی از کنار پارهای تیرگیهای زندگیاش گذشتهاند.
به گزارش قابوس نامه به نقل از شهروند،مردی که آزمایشگاهی مخفیانه ترتیب داد برای اعدام. عدهای این اقدام را کار شاگردان ادیسون میدانند، اما واقعیت آن است که ادیسون بر تمام روند ماجرا نظارت داشت. ٥٠ سگ و گربه در این آزمایشگاه روی صندلی الکتریکی شوکه شدند و جان دادند تا بالاخره در سال ١٨٩٠، نخستین اعدام صندلی الکتریکی انجام شد. مردی که همسرش را به قتل رسانده بود، روی این صندلی نشست و چون آزمایشها درست جواب نداده بود، ٨ دقیقه طول کشید تا بمیرد. درواقع قاتل در یک روند فرسایشی و عذابآور قصاص نشد بلکه پُخته شد! طوری که نیویورک هرالد در توصیف این اعدام نوشت: «مردان قوی غش کردند و روی زمین افتادند.» نیویورکتایمز هم توصیفی از این اعدام ارایه داد که ترجیح میدهم آن را نقل نکنم (به جهت وضع اسفباری که برای قاتل اتفاق افتاد). همه اینها به کنار، مورخان به خاطر اختراع صندلی الکتریکی به ادیسون نمره منفی نمیدهند بلکه به خاطر نیت وحشتناک او و شرکایش، این رفتار را غیر قابل توجیه میدانند. عدهای گفتهاند ادیسون به خاطر جلوگیری از اعدام با گیوتین، پیشنهاد صندلی الکتریکی را مطرح کرد، اما واقعیت چیزی دیگر است. رقابت او با جورج وستینگ هاوس او را به طراحی این آلت مرگ کشاند. ادیسون در آن زمان مُبلغ جریان مستقیم برق به نام DC بود، اما وستینگ هاوس جریان متناوب یا AC را پیشنهاد میکرد. ادیسون و همکارانش جریان متناوب را مرگبار جلوه میدادند تا بازار به دست رقیب نیفتد. به همین جهت به دولت آمریکا، ساخت صندلی الکتریکی با جریان متناوب را پیشنهاد دادند تا به جهت تبلیغ منفی، وستینگ هاوس را زمینگیر کنند، اما وستینگ هاوس زیر بار نرفت و اجازه نداد از جریان متناوب برای مرگ استفاده کنند. به همین جهت سرانجام ادیسون و شرکایش آزمایشگاهی مخفیانه ترتیب دادند و حیوانات متعددی را به صندلی الکتریکی بستند تا نشان دهند جریان متناوب برق مرگبار است. در این آزمایشگاه ٥٠ سگ و گربه و چندین رأس گوساله و اسب و سگ جان دادند. حتی بعدها عدهای که در جلسات ادیسون و وکلایش شرکت داشتند، اعتراف کردند برای تسلیم کردن حریف روی اسم این اختراع تازه هم فکر کردهاند. قرار بود نام آن را «وستینگ هاوس» بگذارند تا اگر کسی به مرگ با برق محکوم شد همه بگویند: «طرف به «وستینگ هاوس» محکوم شده!» در واقع تلاش برای تصاحب بازار به جایی رسیده بود که همه پا روی مرامنامه اخلاقیشان گذاشتند. درست است که در این رقابت بالاخره جورج وستینگ هاوس پیروز شد و جریان متناوب برق به جریان استاندارد برق شهری مبدل شد اما به نظر میرسد ادیسون و یارانش نهتنها در تجارت باختند بلکه در پیشگاه اخلاقیات نیز سرافکنده شدند. نه به خاطر ساخت صندلی الکتریکی بلکه برای اختراع این وسیله صرفا برای زمین زدن رقیب. در هر حال آگوست ١٨٩٠، ویلیام کملر روی صندلی الکتریکی نشست. مطبوعات آن زمان واقعه را این طور توصیف میکنند که قاتل، شب قبل از اعدام را خوابید. بعد هم ساعت ٥ صبح بیدار شد، صبحانهاش را بهراحتی خورد و حتی قبل از تراشیده شدن سرش، دعا خواند. ساعت ٣٨: ٦، اولیای دم به همراه شهردار و مقامات بلندپایه پلیس و چند روزنامهنگار، آنجا حاضر بودند. ویلیام کملر خونسرد و مودب روی صندلی نشست و در کمال ناباوری رو به حضار گفت: «آقایان و خانمهای محترم! برای شما آرزوی موفقیت میکنم چون من اعتقاد دارم قرار است جای خوبی بروم و برای این سفر کاملا آمادهام!» بعد هم رو کرد به مامور اعدام و گفت: «راحت باش رفیق! کارت رو به درستی انجام بده. من عجلهای ندارم!» نخستین صندلی الکتریکی تاریخ هم عجلهای برای اعدام نداشت و مرد محکوم را در فرآیندی جانفرسا پُخت..../ شهروند
نظرات