گروه : یادداشت /
از آن زمان که اندیشه ی هنر برای هنر به عنوان یک مکتب در بین مکاتب هنری قد علم کرد تا روزگار ما همواره این سخن شنیده شده و شنیده می شود که آیا هنر رسالت و تعهد به چیزی دارد یانه ؟!
به گزارش قابوس نامه، آنها که گفتند هنر برای هنر بدون هیچ التزام به شخص ، جریان ، مکتب ، مذهب و عقیده عملا حرفشان تناقض درونی داشت زیرا هنر برای هنر یعنی التزام هنر به هنر ! آن هم هنری که برآمده از اندیشه ی هنرمندی دارد که چه بخواهد چه نخواهد تحت تاثیر اندیشه ای اثری را خلق کرده و اگر نه چنین است پس هنرش هنر انسان نیست بلکه ماشین هارا نیز می توانیم تحت این فرآیند هنرمند بدانیم زیرا بی هیچ تعهدی ممکن است اثری خلق کنند که از قضا زیبایی هم داشته باشد !
اما این کافی نیست و هنرمند حقیقی نمی تواند فلسفه ای دقیق برای هنر بتراشد ...
پس هنر برای چه ؟!
پاسخ این سوال نه در مکاتب هنری بلکه در فهم ما از انسان ( انسان شناسی ) و در فلسفه ی زندگی ما ( انسان از زاویه ی نگاه خدا ) نهفته است ...
خیلی تفاوت دارد که خلقت انسان را هدفمند بدانیم و هنرمند باشیم تا اینکه جهان را پوچ بدانیم و اثری خلق کنیم !
برای خلق یک اثر هنری مهم است که چه تفسیری از خدا ، انسان ، طبیعت و خود داشته باشیم ! شاید غلط نباشد که بگوییم تفاوت مکاتب فکری و هنری به تفاوت همین تفسیرها بستگی دارد !
هنر انقلاب که نمود و جلوه ای از هنر دینی است و تئوری اش را باید در حکمت هنر اسلامی جستجو کرد ، هنری است که هنر را بدون تعهد نمی پذیرد!
اما تعهد به چه ؟!
تعهد به آرمانهای انقلابی که ریشه ای اسلامی دارد و بنابر آنچه گذشت در امتداد نهضتی قرار می گیرد ...
هنر متعهد انقلاب اسلامی از قسم تعهدات هنر مارکسیستی ، کمونیستی و هنر اگزیستانسیالیستی نیست که از تعهد به مردم یا انسان دم زند اما انسان را پوچ و افسرده و سرد سازد ... تعهد هنرمند انقلاب اسلامی تعهد به آرمانهایی است که اسلام آن ها را وضع کرده و برایش نقشه ی راه ترسیم کرده است ... نقشه ای سبز که با سپیده ی ظهور کامل می شود ... ( از بس از این حرفها نگفته ایم برخی گمان کرده اند هنر انقلاب ، هنری بی فلسفه یا نهایتا التقاطی است حال آنکه این هنر مرج البحرین دو بحر عمیق است ... دریای زیبایی و هنر دینی . قدسی و دریای آرمانگرایی انسان الهی ... و چه دریاهای عمیق و بزرگی ! )
بر اساس این تعهد ، هنرمند انقلابی در انقلاب اسلامی تعهد دارد که ؛
۱. از انقلابش دفاع کند و در آثارش از التقاطها ، انحراف ها ، فتنه ها بگوید و زورمندان و تزویرکنندگان و مرفهین بی درد را به شدید ترین شکل مورد نقد قرار دهد .
۲. انقلاب را تمام شده نداند و هنرش را بالنده سازد و برای اتفاقات تازه ی انقلاب ، حرف تازه و اثر نو خلق کند ... ( بر این اساس ضرورت دارد که در خلق و ارزیابی انواع آثار هنری به وقایعی چون مقاومت اسلامی ، بیداری اسلامی ، نقد سازشکاران و ... توجه شود.)
۳ . عوامل تضعیف انقلاب را نقد و ارزیابی کند و عملکرد مسئولین را با نگاهی هنری رصد نموده و بازبان هنر درد ها را گفته و درمانش را مطالبه نماید . ( بر این اساس هنرمندی که به ظلم ها ، بی مسئولیتی ها ، ناکارآمدی ها ، بی توجهی ها و بی تعهدی های احتمالی برخی مسئولین سکوت کند عملا هنرمند انقلابی نیست !)
۴ . هنرمند انقلابی از مردم جدا نیست ! دردهای مردم ، درد آنها و شادی هایشان شادی آنان است...
۵. هنرمند انقلاب برای خلق اثر از وزیر ارشاد ، رئیس حوزه ی هنری و هرگونه امیر و وزیر و وکیل دستور نمی گیرد بلکه براساس تکلیف و تعهدش به انقلاب رفتار می کند چه از او تجلیل کنند چه تجلیل نکنند و فرش قرمز را برای دیگران پهن کرده و تندیس ها و دیپلم های افتخار را به دیگر هنرمندان با گرایش های بعضا لیبرالی خیرات کنند...
۵. هنر مند انقلاب، تکلیف گرا ، معنا گرا ، آرمانگرا ، اصلاح طلب ،ایمانی ، پیشرو و بالنده است و از جشنواره ها ی کثیرالتعداد و قلیل الافتخار، دیپلم افتخار و تندیس گدایی نمی کند ... برای او دوچیز مهم است
رضایت خدا و خشم دشمن ...
۶. هنرمند انقلابی از مکاتب متعدد الهام می گیرد اما اسیر مکتب و جریان خاصی نمی شود .
در آینده به فضل الهی در مورد سلوک هنرمندانقلابی یادداشتهایی تقدیمتان می شود.
به قلم ؛ مجتبی طالبی
( نویسنده و تهیه کننده رسانه . شاعر و مدرس فلسفه در دانشگاه )
انتهای پیام /
نظرات