گروه : یادداشت /
شرح حال او را در تاريخ میخوانديم، نصفش را باور نمیکرديم؛ از بس عظمت در زندگی و رفتار امام هست، اگر خودمان نديده بوديم و بنا بود در تاريخ بخوانيم نصفش را باور نمیکرديم.»(۱۳۹۴/۰۸/۰۳) تاريخ رفتوآمد افراد بزرگی را به خود ديده است که مرور آن، حسرت همزيستی با آنان را بر دل انسان میگذارد «آدمهای بزرگی که در تاريخ بودند آدم دلش میخواست اينها را میديد مثلاً علامه حلی، شيخ بهايی... امام از همهی اينها بالاتر بود با آن کارهايی که کرده بود.»(۱۳۹۴/۰۸/۰۳)
به گزارش قابوس نامه، کارِ کارستان امام خمينی رحمتاللهعلیه که او را بالاتر از همه آن بزرگان مینشاند، تشکيل نظام اسلامی و قدرت دادن به اسلام در اجرای احکام در يک کشور بزرگ و پر افتخار بود. امام خمينی رحمتاللهعلیه در ايران، «دولت مقاومت» تشکيل داد. «دولت مقاومت که سياست دارد، اقتصاد دارد، نيروی مسلّح دارد، حرکات بينالمللی دارد، منطقهی نفوذ وسيع در درون کشور و بيرون کشور دارد... برای همين است که دشمنیها از همهجای دنيا -چه از سوی قدرتطلبان، چه از سوی نوکران قدرتطلبان- متوجّه جمهوری اسلامی است.»(۱۳۹۶/۰۲/۲۰)
اما امروز و برای نسلی که قيام حضرت روحالله را نديده و ممکن است از برخی تحولات و رخدادها دلسرد شود، بازگويی اين واقعيت راهگشاست که جرقه و استمرار قيام تاريخساز امام رحمتاللهعلیه در شرايطی بود که تقريباً همه افراد مؤثر و حتی دلسوز، اميدی به پيروزی نداشتند؛ «در حادثهی مدرسهی فيضيه و سپس در قضيهی پانزده خرداد، عدهيی میگفتند فايدهيی ندارد، بیخود معطليد؛ آنها چند برابر شمايند! بعد هم که در سال ۴۳ امام رحمتاللهعلیه را تبعيد کردند، باز اين طرز فکر در بعضی از اين افراد راسخ شد و گفتند امام بیجهت زحمت میکشند و تلاش میکنند؛ ايشان بهجايی نمیرسند!»(۱۳۶۸/۰۳/۱۸) هيچکس اميد نداشت اما «آن چيزی که امام را وادار میکرد که عليرغم همهی اين حرفها اميدش را از دست ندهد و به حرکت خود ادامه دهد، انجام تکليف الهی بود.»(۱۳۶۸/۰۳/۱۸)
قدرت ايمان و اميد
اميد داشتن به رحمت الهی چيزي نيست که رايگان نصيب فرد يا ملتی شود؛ لازمهی اميد، ايمان است؛ آن مرد حکيم و آن «مؤمنِ متعبدِ انقلابی» عميقاً به قدرت و هدايت الهی ايمان داشت و میگفت «از اول انقلاب تا حالا، يک دست غيبي در همهی کارها دارد ما را هدايت و پشتيبانی میکند.»(۱۳۶۸/۰۳/۱۸)
ايمان و اميد که در دل و در عمل با هم جمع شوند، چنان قدرتی توليد میکنند که «کوهها در مقابل يک جامعه، يک مجموعه، يک انسان قوی، هموار خواهد شد و قدرت مقاومت نخواهد داشت.»(۱۳۹۶/۰۳/۰۳) راز پيروزی قيام امام خمينی رحمتاللهعلیه، زنده نگه داشتن اين دو مؤلفه در ملت و در نيروهای خط مقدم فداکاری بود. از قضا تمام تلاش دشمنان ملت چه در دوران مبارزه و چه از همان روز اول پيروزی انقلاب اسلامی نيز جنگ روانی در القای نااميدی و «نمیشود و نمیتوانيم» بوده است. «دشمن آنوقتی که در ميدان، در صحنهی عمل نتواند کاری از پيش ببرد، دست به جنگ روانی میزند؛ برای مأيوس کردن، برای نااميد کردن، برای خالی کردن دل ملتها.»(۱۳۸۷/۰۳/۱۴)
تجربه قيام امام براي جوان امروز
امروز هم جوان مؤمن و انقلابی هم به وعدهی الهی باور دارد که آينده از آنِ اسلام و جوانان مؤمن است، هم تجربه قيام امام خميني رحمتاللهعلیه و ۴ دهه پيشرفت مستمر انقلاب اسلامی، حکم «ليطمئن قلبي» را برای او پيدا کرده است. تجربهی فتوحات دفاع مقدس را دارد و پيروزیهای نزديک و سريع «از نيمهی دوّم سال ۵۹ تا شش ماه اوّل سال ۶۱ حرکت ملّت ايران و نيروهای مسلّح ما آنچنان شد که دو عمليّات بزرگ و مهم بهوجود آمد؛ يعني فتحالمبين و بيتالمقدّس و فتح خرّمشهر... اينجور حرکت سريع بود!»(۱۳۹۶/۰۳/۰۳)
بنابراين از کندی در حرکت به سوی اهداف و ناکامیها و نواقص و کاستیها نااميد نمیشود چرا که «ما به چشم خودمان ديديم که يک ملّتی با دست خالی در جنگ تحميلی پيروز شد؛ يک ملّتی با تازهکار بودن در مسائل سياسی و بينالمللی، بر توطئههاي دشمنان پيروز شد؛ يک ملّتی با اينکه در مقابلش يک جبههی قدرتمند مادّي شکل گرفته که از پشت خنجر میزنند، از جلو شمشير میکشند، هياهو میکنند، عربده میکشند، فلان میکنند، چهل سال است عليه ما دارند مرتّب توطئه میکنند، چهل سال هم هست مرتّب توطئههايشان خنثي میشود؛ اينها را مگر نمیبينيم؟»(۱۳۹۶/۰۳/۰۶) اين نگاه را جوان مومن و انقلابی از امام راحل رحمتاللهعلیه بهخوبی آموخته است و اين درس را هرگز از ياد نخواهد برد.
انتهای پیام/
نظرات