گروه : یادداشت /
تصورش را کنید روزی در حال دیدن یک فیلم معنا گرای دینی ( مثلا فیلم خداحافظ رفیق – زیر نور ماه – طلا و مس – آژانس شیشه ای و ... ) هستید ... دقیقا در نقطۀ مهم که قرار است پیام معنوی فیلم داده شود ، فیلم قطع شده و پیام بازرگانی بیاید، پیام هایی با مضامین مختلف.
به گزارش قابوس نامه، پیام هایی با این مضامین ؛
- سود بیشتر را از بانک ما بخواهید !
- دستمال توالت بخرید و با آن ویلا برنده شوید !!
- کرمی که ساخت فلان شرکت خارجی است پوست شما را مانند پوست من ( یک خانم با جذابیت های بصری بالا ) می کند !
- و ... و ده ها و صدها پیام عجیب و غریب که از رسانه ی ملی پخش می شود !
ناگوارترین شکل این پیام ها در شبکۀ مهمی مثل پویا ( نهال ) نیز وجود دارد . ( شبکه ای که فکر فرزندان ما را می سازد !) حتی در برنامه های کودک و نوجوان آنقدر از این پیام ها وجود دارد که حتی شخصیت تاثیرگذاری چون «عمو پورنگ » هم باید خودش را به زمین و آسمان بزند تا بتواند مشارکت گرفته و پیام های بازرگانی اش را بفروشد ... ( گاهی خود این شخصیت هم از کاری که می کند نالان است ) ! اما چه کند ؟! سازمان عریض و طویل صدا و سیما نیز باید تامین منابع شود.
معمولا از دولت های کریمه و شریفه که چیزی جز متلک و خط و نشان و انتقاد دریافت نمی کند و گویا همۀ دولت ها از رسانه ی ملی طلب کارند . ( چه آنان که رسانه ی ملی آنها را نقد می کرد چه آن دولت هایی که رسانه ی ملی از آنها تعریف می کرد ! ) و ملت طلب کارتر ! حق هم دارند.
یکی از شاهکارهای پیام معکوس را امشب ( 14 تیرماه 96 ) خود بنده دیدم . موضوع گزارش خبری در مورد فیلم های طنزی بود که در سینماها اکران می شود و تمام حرف این بود که بسیاری از این فیلم ها مسموم است و نمی شود حتی با خانواده آنها را دید ! ( چشم فرهنگ و ارشاد اسلامی و متولیان امور سینمایی روشن !! ) در طول این گزارش بارها و بارها بخش هایی از یکی از همین فیلم ها را نشان داده می شد که گویا هم اکنون روی پرده ی سینماست ! اما شگفتی اینجا بود که دقیقا پس از آن بخش خبری دقیقا تبلیغ همان فیلم با همان تصویر و بخش های مورد نقد و نظر – پخش شد !!!
قطعا چنین پیام های معکوسی اولین باری نیست که پخش شده و آخرین بار هم نخواهد بود.
اصلا گویا دادن پیام های معکوس و پارادوکسی و به زبان ساده تر ارسال پیام های بی هدف نرم نرمک به یک مدل تبدیل می شود !
در فرهنگ و ارشاد اسلامی و حوزۀ هنری و ... هم اوضاع بهتر از این نیست . اگر قبول ندارید می توانید به یکی از جشنواره های دلخواهتان ( مثلا جشنوارۀ تاتر با موضوع قرآن ، شهادت و مقاومت و ... ) سری بزنید ! هنرمندانی را می بینید که روی صحنه از ارزش هایی دفاع می کنند که در پایین صحنه و پس از اجراء نمایش خود هیچ احساسی نسبت به آن پیام ها ندارند ! ( خودم دیده ام بازیگری را که نقش همسر و خواهر شهید را بازی می کرد اما پس از اجرا قطعا لباس خواهر یزید از لباس او اسلامی تر بود ! )
اجازه بدهید ساحت مقدس هنر و هنرمندان متعهد را از این ماجرا مبرا و پاک بدانیم .
لطفا اگر کسی می خواهد نگارندۀ این متن را نیز مورد شماتت قرار داده و محکومش کند بهتر است بداند که ما سخن از هنر انقلاب می گوییم. هنری که در تعریف آن گفته ایم ( عرصۀ مجاهدانۀ هنر دینی ) و روزی که قرار شد از هنر انقلاب بگوییم فکر همۀ این شماتت ها را کردیم.
خدایشان بیامرزد ! شهید آوینی نظرات جالب توجهی در مورد جُنگ ها و برنامه های طنز تلویزیونی داشت که هیچگاه از طرف رسانۀ ملی جدی گرفته نشد .
همچنین بسیاری از هنرمندان سینما و تاتر و تلویزیون در برابر انتقادهای مرحوم سلحشور موضع گرفته و آن مرد آسمانی را مورد تمسخر قرار دادند.
اگر عرصۀ هنر به لیبرالیسم فرهنگی – با همه ی شاخصه ها و مختصاتی که دارد – سپرده شود کار از این بهتر نمی شود.
در ذات لیبرالسیم فرهنگی تقدس زدایی از همه چیز است.
در ذات هنر لیبرالیستی پیام های پارادوکسی وجود دارد.
در ذات هنر لیبرالیستی نفی تعهد جلوه گر بوده و یک اصل محسوب می شود.
اما آیا گردانندگان رسانۀ ملی یا فرهنگ و ارشاد اسلامی و یا حوزه ی هنری و ... لیبرال هستند ؟
آیا همۀ هنرمندان بی تعهد و گرفتار در تناقضات اند ؟
نظر شما را نمی دانم ... اما بنده معتقدم « نه » !
اما دست هایی در کار است که نمی گذارد هنر انقلاب خودش را نشان دهد. از داوری در جشنواره های متعدد سینمایی ، رادیویی ، تلویزیونی ، نمایشی و ... گرفته تا خط تولید و پخش آثار هنری هنرمندان.
شما اسمش را توهم توطئه بگذارید اما بنده نامش را نگاه موشکافانه می گذارم !
- نفوذ یعنی اینکه بودجۀ دستگاه های فرهنگی – رسانه ای در طراز رسانه ی ملی – آنقدر کم شود و کم باشد و کم کنند که پاسخ گوی نیاز هنرمندان نباشد و آنان مجبور باشند تن به تولید و پخش هر برنامه ای دهند از جمله برنامه ها و پیام هایی که همه می دانیم با فرهنگ و اندیشه ی اصیل ما فاصله ها دارد.
- نفوذ یعنی اینکه زمینه هایی فراهم شود که دستگاه های فرهنگی – هنری نتوانند در درجۀ اول برای هنرمندان خود و در درجۀ دوم برای مخاطبان خود حلقه های معرفت افزایی و بصیرت بخشی تشکیل دهند !
- نفوذ یعنی تولید آثار هنری در مهمترین عرصه های هنر ( موسیقی – سینما – تئاتر – رادیو و تلویزیون ) را چنان در رکود بگذارند که هنرمندان چاره ای جز رفتن به آغوش ابتذال و یا ترک عرصۀ هنر را نداشته باشند !
- نفوذ یعنی اینکه دست هایی نه مستقیم – که به تعبیر امام خامنه ای – با ده واسطه کمر فرهنگ ، هنر و اندیشه را بشکنند تا هنرمند عمر هنری خود را در زمین مکتب ها و جریان های غربی هنری سپری کند و ببالد به مکتب هایی که به چیزی جز لیبرالیسم فرهنگی ( شمابخوانید اباحه گری فرهنگی ) ختم نمی شود .... و ما در فرهنگ و هنر گرفتار چنین آفاتی هستیم !
بخشی از این آفات در مزرعۀ هنرمندان است اما یقینا آفت بزرگتر در مزرعۀ مدیران دستگاه های فرهنگی است که در شبی تاریک ، با ماشینی بدون چراغ با رانندگانی خواب آلود مشغول حرکت اند .
اگر چنین نبود امام جامعه فرمان ِ« آتش به اختیاری » نمی داد .
مجتبی طالبی
نویسنده و تهیه کننده صدا و سیمای مرکز گلستان
مدرس فلسفه در جامعه المصطفی العالمیه . واحد گرگان
نظرات