گروه : یادداشت /

شناسه: 4431

03 آذر 1403 11:11

دیدگاه: 0

ارسال توسط:

مطلوب ترامپ در برجام چیست؟

این که شرکت های بزرگ تجاری و بانک های معتبر بین المللی « ندانند» که «چه می شود؟» یا «نگران» باشند که «چه خواهد شد؟» همان چیزی است که مطلوب فعلی آمریکایی هاست.

به گزارش قابوس نامه، «امیرحسین یزدان پناه» در یادداشت روزنامه «خراسان» نوشت:

توافق هسته ای یا همان برجام امروز وارد سومین سال انعقاد خود شده است. توافقی که پس از ۱۲ سال فشارهای سیاسی و اقتصادی و تهدیدهای نظامی غرب علیه ایران با مذاکرات فشرده ۶ قدرت جهانی با کشورمان حاصل شد.

به این توافق از مناظر گوناگون می توان پرداخت و این که برجام در این ۲ سال چه مسیرهایی را رفته و در حوزه اجرا به چه نقاطی رسیده یا نرسیده است، موضوعات متفاوتی است که باید در جای خود بحث شود اما سوالی که در این مجال به آن پرداخته می شود این است که با توجه به رویکردهای دولت آمریکا، چه سرنوشتی  برای توافق هسته ای  درحال  رقم خوردن است؟


جالب این جاست که تابستان سال گذشته از هرکس می پرسیدی اگر ترامپ رای بیاورد چه بر سر توافق هسته ای خواهد آورد؟ تقریبا همه پاسخ می دادند که او «توافق را لغو خواهد کرد».

اما اکنون که ۶ ماه از حضور او در کاخ سفید می گذرد این اتفاق رخ نداده است. این که او می تواند یا نمی تواند توافق را لغو کند سوالی است که اگر توافق نامه آب و هوایی پاریس را مبنا بدانیم نشان می دهد که ترامپ ابایی از برهم زدن توافق های جهانی ندارد. اما اگر رفتار او درباره همین توافق هسته ای را ملاک بدانیم، واقعیت چیز دیگری است که به نظر می رسد الگوی دیگری را پیش روی ما می گذارد. چه الگویی؟


اگر به مواضع اتحادیه اروپا و مقامات روسیه درباره برجام نگاه کنیم، نوعی نگرانی از عدم اجرای برجام از سوی آمریکا را شاهد هستیم. اخیرا «ریابکوف» معاون وزیرخارجه روسیه که به تهران آمده بود در گفت و گویی صریح مواضع ضدآمریکایی درباره برجام مطرح کرده بود که نشان می داد این ۲ کشور درباره توافق هسته ای اختلاف دیدگاه های جدی دارند.

همچنین «فدریکا موگرینی» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز طی یک ماه اخیر واکنش های صریحی درباره برجام داشته است؛ نقطه مشترک اعتراض های اتحادیه اروپایی و روسیه به آمریکا این است که برجام یک توافق بین المللی است نه یک توافق متعلق به یک کشور. هرچند همانطور که آمد سرنوشت توافق نامه پاریس نشان داد که «توافق بین المللی» لولویی نیست که ترامپ را بترساند.


 موگرینی البته حرف های دیگری هم دارد؛ او ماه پیش میلادی صریحا گفته بود «اروپا فارغ از تصمیمات شرکایش به اجرای برجام ادامه خواهد داد» یا همین هفته گذشته خطاب به آمریکا تاکید کرده بود: «اجرای برجام ادامه خواهد یافت». اخیرا نیز روزنامه دست راستی وال استریت ژورنال در گزارشی به نقل از منابع آگاه دیپلماتیک در اتحادیه اروپایی از نگرانی مقامات و دیپلمات های اروپایی در مورد سرنوشت برجام خبر داده و به نقل از این افراد نوشته بود: «اگر آمریکا در بازبینی برجام آن را نقض کند و تهران همچنان به آن پایبند باشد، اروپا در بازگرداندن تحریم ها با آمریکا همراهی نخواهد کرد».موضوعی  که از آن  به نشانه های جدایی احتمالی  اروپا از آمریکا تعبیر می شود .


برای پیش بینی دقیق تر باید منتظر تحولات پیش رو و به خصوص ۲۹ تیر که پایان مدت زمانی است که قرار است نتیجه بازبینی برجام توسط دولت آمریکا اعلام شود، ماند اما اگر از یک فاصله دورتر به عرصه توافق هسته ای در جهان نگاه کنیم می شود این طور پیش بینی کرد که ادامه یافتن آن چه اکنون در آن به سر می بریم به نوعی مطلوب فعلی آمریکا  هست.

یعنی چه؟ یعنی ادامه دادن همین شرایط خوف و رجا که کسی نمی داند چه اتفاقی خواهد افتاد؛ اروپایی ها را به نوعی نگران کرده و روس ها را هم به نوعی؛ بماند که در این میان معلوم نیست مواضع صریح چین یا فرانسه یا آلمان درباره توافق هسته ای در تقابل با آمریکایی ها چیست.

مثلا آیا آنجلا مرکل صدراعظم آلمان که ۲ ماه پیش گفته بود «اروپا دیگر نمی‌تواند روی آمریکا و بریتانیا حساب کند» درباره توافق هسته ای هم همین دیدگاه را دارد؟ کسی نمی داند.

همین «ندانستن ها»  و«نگرانی ها» یعنی تیشه زدن به ریشه های باقی مانده برجام. این که شرکت های بزرگ تجاری و بانک های معتبر بین المللی « ندانند» که «چه می شود؟» یا «نگران» باشند که «چه خواهد شد؟» همان چیزی است که مطلوب فعلی آمریکایی هاست.

نمونه این «نگرانی ها» هم کم نیست؛ شرکت توتال که اخیرا قرارداد بسیار مهم اش با ایران نهایی شد، ماه هاست که نهایی شدن کارها را به بعد از تعیین سرنوشت برجام از سوی ترامپ موکول کرده بود. این البته به معنای آن نیست که برجام هیچ اثری نداشته، خیر. واقعیت این است که برجام تحریم های هسته ای را روی کاغذ لغو کرده و در حوزه هایی نیز منافعش به کشور رسیده است؛ از جمله باز شدن مراودات شرکت ها و بانک های ایرانی با برخی بانک ها و شرکت های آسیایی و اروپایی، برداشته شدن موانع از سر راه کشتی رانی ایران، بیمه کشتی ها، افزایش فروش نفت به ۲.۲ میلیون بشکه در روز، قراردادهای خودرویی و خرید هواپیما و ... .

هرچند این تمام ماجرا نیست و بسیاری از بانک ها از ترس گرفتار شدن در جریمه های سیستم هوشمند خزانه داری آمریکا هنوز هم حاضر به از سرگیری مراودات با ایران و شرکت های وابسته به ایران نیستندو در موضوع مراودات بانکی هنوز ارتباط ما با بانکهای بزرگ برقرار نشده است و این موضوع تاثیر زیادی بر روابط بانکی ما داشته و می توان گفت که تحریم های بانکی تا حد زیادی هنوز پابرجاست. در حوزه مراودات دلاری بانک های ایران مشکلات جدی دارند و ... .


این شرایط البته فقط به دوره ترامپ مربوط نیست، «خوف و رجای اجرای برجام» میراث اوباماست. جایی که اروپایی ها در همان ماه های آغاز برجام از باراک اوباما رئیس جمهور و جان کری وزیر خارجه سابق آمریکا، تضمین های کتبی برای مراوده با ایران براساس برجام می خواستند اما دست کم در ۳ مقطع که خبرمذاکرات محرمانه بانک ها و فعالان اقتصادی بزرگ اروپا با آمریکا درباره برجام رسانه ای شد، دولت اوباما هیچ تعهد کتبی نداد تا همچنان سایه ترس از مراوده با ایران بر سر کشورمان نگه داشته شود. ترامپ هم همان مسیر را می رود. سیاستی که بیش از گذشته نوع مراوده با آمریکا و الگوی دقیق و عزتمندانه برای دیپلماسی را گوشزد می کند.


در این فضای خوف و رجای ایجاد شده اگر قرار باشد مدام مواضعی که بوی علاقه به نزدیک شدن به آمریکا را می دهد از مسئولان ایرانی شنیده شود، بدون شک فشارها نیز بیشتر خواهد شد، کما این که این شعار که «من می خواهم تحریم ها را بردارم» از نظر ترامپ که تاجر است یعنی «بایدبیشتر تحریم کنم تا تصمیم برای برداشتن تحریم ها را گرانتر بفروشم»!

لذا انتظار این است که به جای بیان مواضعی که در آن عزت و استقلال کشور وجود ندارد، با هوشمندی از این فضای ایجاد شده برای گام برداشتن روی شکاف هایی که ترامپ میان آمریکا و متحدان این کشور همچون اتحادیه اروپا  و برخی کشورهای اروپایی ایجاد کرده است، استفاده کرد. یکی از این شکاف ها نشانه هایی است که از جدایی اروپا و آمریکا حکایت دارد و نیازمند یک دیپلماسی دقیق  برای استفاده از شرایط موجود است.


 جایی که باید  آن چه باعث اقتدار ایران شده و ۶ کشور را وادار به مذاکره کرد، یعنی اتکا به قدرت داخلی و گفتمان انقلاب و استکبارستیزی  رابه  عنوان   عاملی برای آنکه تهدیدهای «خوف و رجای برجام» به فرصت های اقتصادی از این توافق، بدل شود، استفاده کرد؛ که البته این موضوع نیاز به سامان دادن اقتصاد کشور و ایجاد یک اقتصاد درون زا دارد تا هم برای شرکت ها و تجار خارجی جذابیت همکاری داشته باشد و هم مشکلات مردم را حل کند. آیا این رویکرد را در دولت شاهد خواهیم بود؟

نویسنده :

نظرات
آرشیو