گروه : مقالات / مقالات /

شناسه: 555

03 آذر 1403 23:37

دیدگاه: 0

ارسال توسط:

 بررسی تطبیقی حجاب در ادیان ابراهیمی و آیین های جهانی

با تحقق و تفحص در قوانین حجاب ادیان الهی و حتی آیین های جهانی به این نتیجه می رسیم که اسلام واضع قانون حجاب نیست، بلکه آنان را قانونمند کرده و به صورتی متعادل که با روحیه زن سازگار مسیحیت نه تنها حجاب را واجب دانسته، بلکه کوشیده عفاف درونی را پشتوانه حجاب بیرونی قرار دهد.به گزارش قابوس نامه؛ به نقل از پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس، استاد مطهری بیان داشته اند، بهتر است به جای کلمه حجاب از واژه پوشش استفاده کنیم، چون حجاب به معنای پرده است. پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمایی نپزدازد و متناسب با فرهنگ اسلامی خود گام بردارد. بنابراین پوشش، حفاظ وقار، شخصیت، کرامت، اصالت و عظمت زن و حافظ زیبایی و منافع او برای شوهر است. از سویی پوشش در اسلام مصونیت است نه محدودیت.

                                                در مخزن شرف، گهری جز حجاب نیست                 شمشیر دیده را سپری جز حجاب نیست

زن تا زمانی که در غنچه حجاب است، هیچ کس هوس چیدن آن را نمی کند. اما همین که این حجاب کنار رفت و این غنچه باز شد آن را خواهند چید و پس از چند روز که پژمرده و پرپر شد به کناری خواهند افکند.

خداوند در آیه 59 سوره احزاب می فرماید:« ای پیامبر! به زنان امتت بگو خود را بپوشانند تا به عفاف و حرمت شناخته شوند تا از جسارت و تعرض هوسرانان آزار نکشند.

اسلام لباس را هدیه الهی معرفی نموده است و بدون شک، پوشش زن در برابر مردان بیگانه یکی از ضروریات دین مبین اسلام است. در قرآن آمده حجاب دست کم به سه نیاز اساسی انسان پاسخ می گوید: حفاظت از سرما و گرما، حفظ عفت و شرم، آراستگی، زیبایی و وقار انسانی. بنابراین میل به پوشش در همه جوامع و در همه شرایط و برای همه اقشار به صورت ذاتی وجود دارد. البته گاهی کارکرد سوم حجاب آراستگی، انسان را از مسیر الهی اش دور کرده و به بیراهه کشانده است. آنچه مسلم است پوشش باعث زیبایی و جمال زن است و از استثمار زن جلوگیری می کند و باعث مصونیت او می شود. حضرت علی علیه السلام می فرماید« پوشیدگی زن به حالش بهتر است و زیبایی اش را پایدارتر می سازد.» رسول خدا (ص) فرموده اند:« برای زن سزاوار نیست که هنگام بیرون رفتن از خانه اش، لباسش را جمع و فشرده کند.» بنابراین حجاب، کمال و وقار زن بوده و نشانگر ارزش واصالت وی می باشد و خداوند پاداش عظیم و بیکران را برای زنان تقوا پیشه و پاکدامن مقرر داشته است.

لزوم پوشیدگی زن در اسلام بر اساس شش دلیل قطعی قابل اثبات است که هر یک به تنهایی برای اثبات ضرورت حجاب کافی است که عبارتند از: قرآن کریم، روایات شریفه، سیره اهل بیت، براهین عقلی، فطرت و طبیعت انسانی، تاریخ. شایان ذکر اینکه پوشیدگی بر اساس حجاب قرآنی، زن مؤمن، جامعه اسلامی و خانواده مسلمان را از ظلم ها و ظلمت های بسیار می رهاند.

پوشش و یا حجاب برای زنان در همه ادیان و آیین های جهانی، امری مسلم و یقینی است، به ویژه هنگام حضور در مکان های مقدس مذهبی و به جای آوردن مراسم عبادی یا دعا و نیایش. بنابر گواهی متون تاریخی، در کلیه ادیان الهی و آیین های جهانی حجاب در بین زنان معمول بوده است. هر چند در طول زمان، فراز و فرودهای زیادی داشته و گاهی تشدید یا تخفیف یافته است، اما هیچگاه بطور کامل محو و نابود نشده است.

زنان در دوران زرتشت از روسری ولباس های بلند استفاده می کردند و حتی زنان اشراف در هنگام خروج از منزل از روبند استفاده می کردند. اهمیت حجاب در نزد زنان زرتشتی را در قضیه اسارت دختر کسرا می توان دید، آنها تازیانه ها را به جان خود خریدند اما حاضر به کنار گذاشتن حجاب خود نشدند، زرتشت با پند و اندرزهای خود حجاب را تحکیم بخشید و حتی بعد از او در زمان داریوش حجاب باالزام بیشتری در بین زنان معمول بود.

سیره عملی یهود واجب می دانست که زنان سر خود را به وسیله چادر یا پوشش دیگری حتی برای عبور از یک راه مخصوص بین دو خانه بپوشانند. در این آیین، حجاب و حفظ عفت مورد توجه بوده و به پوشاندن اندام از نامحرمان سفارش شده بود. در تورات، از چادر و برقع و روبنده ای که زنان با آن سر و صورت و اندام خویش را می پوشانده اند، نام برده شده است.

در کتاب تلمود که یکی از کتاب های مهم دینی یهودیان است آمده: « اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت مثلا با هر سخنی از مردان درد دل می کرد یا صدایش آنقدر بلند بود که چون در خانه اش تکلم می نمود، همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد. در ایران و در بین یهود و مللی که از فکر یهود پیروی می کردند حجاب به مراتب شدیدتر از آنچه اسلام می خواست وجود داشت.

در دین مسیحیت، وجوب حجاب با سختگیری بیشتری مطرح بود در میان مسیحیان و اروپائیان، حجاب معمول و متعارف بود و این عادت تا قرن سیزدهم سخت رایج بوده ولی از آن تاریخ به بعد کمرنگ شد. در تورات و انجیل به این مطلب که زنان از روزگار قدیم چهره خود را با برقع می پوشانده اند، اشاره شده است. در انجیل آمده است: هر زنی که سر برهنه دعا کند، سر خو را رسوا می سازد، زیرا این چنان است که تراشیده شود. زیرا اگر زن نمی پوشد، موی را نیز بِبُرد و اگر زن را موی بُریدن یا تراشیدن قبیح است، باید بپوشد، زیرا که مرد از زن نیست بلکه زن از مرد است و نیز مرد به جهت زن آفریده نشده بلکه زن برای مرد از این جهت، زن می باید عزتی بر سر داشته باشد. آیا شایسته است که زن ناپوشیده نزد خدا دعا کند.

در کتاب مقدس مسیحیان بطور صریح آیاتی درباره لزوم عفت و خانه نشینی، آراستگی زن بوسیله حیا، پرهیز از آرایش با زیور آلات و بافتن موی، همچنین وجوب پوشاندن موی، به ویژه در مراسم عبادی و سکوت در کلیسا، داشتن وقار و دوری از نگاه نامحرم آمده است، این موارد بیانگر کیفیت حجابی است که از نظر دینی، واجب بوده است.

سیره علمی زنان مسیحی بر طبق متون معتبر تاریخی، استفاده از خمار، برقع و چادر در بیرون از خانه و هنگام نماز جزو ارکان اخلاق عیسوی محسوب می شود و اختلاط با مردان حتی در کلیسا ممنوع و آرایش و تزئین حتی در روبندها مردود تلقی می شد. بهترین آینه فرهنگ حجاب و عفاف در دیانت مسیح می باشد.

در آیین برهمایی، پدران و شوهران حق هر گونه دخالت و تصرف را در فکر و اراده زن داشته اند و زن حق نداشته از خانه خویش بی اجازه بیرون رود و یا نسبت به بیگانه آشنایی داشته باشد. حتی شوهر به علت بی عفافی زن می توانست او را طلاق دهد.

در آیین کنفوسیوس، زن جزو مایملک مرد بود. در انتخابات همسر و در ازدواج صاحب نظر نبود. تکلیف او را دیگران معین می کنند و همواره باید در کنار همسرش باشد. در این آیین برای اینکه دختران زودتر شوهر کنند و یا به جای دور نروند، پاهای آنان را معیوب می کردند، زن باید نسبت به مرد خضوع کند و از او اطاعت و حرف شنوی داشته باشد و برای جلب عطوفت شوهر باید متوسل به دیرها شود، دعا کند و از ارواح نیاکان استمداد کند. در ضمن پرحرفی زن، بیمار شدن و عقیم بودن او و بی میلی شوهر نسبت به زن، این حق را برای شوهر ایجاب می کرد تا زن را در معرض فروش بگذارد. در این آیین، اگر قوانینی به نام حجاب یا پرده نشینی وجود دارد به سبب عواملی همچون منافع مادی و شهوانی و یا تعصبات خشک بوده که ناشی از افکار احمقانه آنهاست نه بر خاسته از نیروی خدادای و فطری آنها.

می توان گفت حجاب و پوشش از جمله مسائل مهم فرهنگی است که در تمام ادیان الهی و آیین های جهانی از دیرباز بدان توجه شده و در مکاتب به فراخور از آن سخن فراوان گفته شده است، حجاب و عفاف همواره به عنوان دژی محکم در مقابله با انحرافات و مفاسد اخلاقی و جنسی می باشد. در یک جمع بندی می توان گفت: حجاب در سایر ادیان نسبت به اسلام از سخت گیری بیشتری برخوردار یوده است. مطابق اسناد تاریخی، چادر و روبند از ارکان حجاب مسیحیان و یهودیان محسوب می شده است. در حالی که بنابر نظر اکثر فقهای اسلام پوشاندن صورت واجب نیست. از طرف دین یهود، اصل بودن چادر و روبند و ذکر نام آنها بطور صریح در کتاب مقدس و وجوب سکوت نزد بیگانه و در کلیسا از طرف مسیحیت همه دلالت است که دین اسلام در مبانی نظری خود نسبت به رعایت حجاب سهل گیرتر بوده است. می توان گفت اسلام واضع قانون حجاب نیست، بلکه آنان را قانونمند کرده و به صورتی متعادل که با روحیه زن سازگار مسیحیت نه تنها حجاب را واجب دانسته، بلکه کوشیده عفاف درونی را پشتوانه حجاب بیرونی قرار دهد. در قوم یهود افراط زیادی در مورد حجاب زنان وجود داشته است. در ادیانی نظیر زرتشت و آیین هایی همانند برهمایی و کنفوسیوس نیز اصل حجاب و عفاف همراه با افراط وجود داشته است.

اما امروزه در جهان غرب لباس وسیله ای برای پوشش تن نیست بلکه برای آرایش آن است. در کشورهای غیراسلامی و حتی در برخی کشورهای اسلامی برهنگی و عدم پوشش سر و صورت امری عادی شده است. اما در کشور ما بی هیچ گونه تردید وضعیت حجاب مناسب تر است، بلکه بدحجابی به عوامل گوناگونی بستگی دارد که خارج از بحث این جستار می باشد.

منابع:

کاشانی، مجید، بررسی تاریخ و جامعه شناسی حجاب، فصلنامه بانوان شیعه

آشنایی، علی محمد، حجاب در ادیان الهی، تهران

مطهری ، مرتضی، مسئله حجاب، تهران

پارسا، طیبه، پوشش زن در گستره تاریخ

 
انتهای پیام/

نویسنده :

نظرات
آرشیو