شناسه: 9525

03 آذر 1403 15:02

دیدگاه: 0

ارسال توسط:

پرونده «حلقه‌های میانی» و «دولت مردمی» | بخش دوم چرا باوجودمردم خوب،دولت انتخابی ورهنمودهای رهبری کشورسامان نمی‌یابد؟ما نیازمندطبقه‌ای هستیم که حکمرانی را اصلاح کند

 رهبر انقلاب اسلامی در دیدار سال ۹۸ با دانشجویان، مفهوم جدیدی با عنوان «حلقه‌های میانی» را طرح کردند و برای حلقه‌های میانی وظایفی از قبیل: تشکیل کارگروه‌های فرهنگی، گروه‌های فعالیت سیاسی، تشکیل کرسی‌های آزاداندیشی، گروه‌های نهضتی در خصوص مسائل جهانی، گروه‌های علمی، فعالیت‌های اطلاعاتی مردمی و کارهای اجتماعی برشمردند و تاکید کردند

 به گزارش پایگاه خبری تحلیلی قابوس نامه ؛ «همه‌ این کارها باید به وسیله‌ جوان‌ها برنامه‌ریزی بشود. البتّه همه اینها هم بایستی با الهام‌گیری از آن جهت‌گیری کلّی که عرض کردم یعنی در جهتِ رسیدن به جامعه اسلامی و تمدّن اسلامی است. در همه این کارها، آن برنامه‌ریزان، آن مراکز برنامه‌ریزی و هدایت -که گفتیم حلقه‌های میانی باید آن را انجام بدهند- باید به آن جهت‌گیری توجّه داشته باشند». گفتار ذیل، تبیین حجت‌الاسلام پناهیان از رابطه «حلقه‌های میانی» با دولت و حاکمیت است:

مهم‌ترین اقدام كلان برای ریشه‌كن كردن مشكلات و نه حل برخی از مشكلات و تسهیل و تسریع و تثبیت پیشرفت با محوریت جوانان چیست؟ پاسخ این سئوال یك چیز بیشتر نیست: ایجاد طبقه‌ای از نخبگان اجتماعی از جوانان انقلابی و یا به تعبیر خود آقا، جوان مؤمن انقلابی در میان هرم قدرت و حاكمیت، میان دولت و مردم.

 كاركردش چیست؟ كم كردن تصدی‌گری از دولت و قوی كردن و بالا آوردن قدرت مردم. این طبقه را نظام‌های لیبرالی و ماركسیستی ندارند. این طبقه حرف متمایز ما از نظام‌های دیگر است و البته متمایز دیگری كه ما از نظام‌های دیگر داریم، رأس هرم ولایت و ولی جامعه دینی است كه اگر آن رأس هرم نبود اصلاً این نظام شكل نمی‌گرفت، ولی حالا كه نظام شكل گرفته هنوز مشكلات هست، هنوز پیشرفت كند است. مشكل كجاست؟ مردم، مردم خوبی هستند. بدنه دولت معمولاً انتخابی هستند، ولی خوب عمل نمی‌كنند. رهنمودها از جانب رأس هرم و از امامین انقلاب دقیق و درست تجربه شده و انتقال پیدا می‌كند، اما كار سامان پیدا نمی‌كند. كمبود كجاست؟ آن طبقه‌ای كه بین دولت و مردم عمل می‌كند. كار این طبقه چیست؟ شیوه اداره توسط دولت را تغییر می‌دهد و شیوه و سبك زندگی مردم را هم تغییر می‌دهد. آن طبقه كسی جز جوان انقلابی نمی‌تواند باشد. این طبقه همان حلقه میانی است. این طبقه باید در جمهوری اسلامی ایران و در كشور ما و در انقلاب جدی گرفته شود و باید دیده شود.

 این طبقه چه كار می كند؟ این طبقه، جنبشی را به راه خواهد انداخت كه از یك طرف به اصلاح شیوه حكمرانی می‌پردازد كه یك تعبیرش تعبیر كوچك كردن دولت است. نئولیبرال‌ها هم می‌گویند كه دولت كوچك بشود، اما به نفع سرمایه‌داران زالوصفت. ما هم می‌گوئیم دولت باید كوچك شود، ولی به نفع مردم. تا می‌گوئیم دولت باید به نفع مردم كوچك شود، متخصصین می‌خندند و می‌گویند مردم قدرت و زور ندارند. من یادم هست در نمازجمعه، بعضی از امام جمعه‌هائی كه مرحوم شدند می‌گفتند مردم نمی‌توانند و دولت باید این كارها را انجام بدهد. چه كارهائی را؟ همان وقتی بود كه داشتند تصدی‌گری‌ها را افزایش می‌دادند و بوروكراسی داشت گسترش پیدا می‌كرد. تكنوكرات‌ها داشتند سوار كارها می‌شدند و مردم را هیچ به حساب می‌آوردند. من خودم در نمازجمعه بودم و كاملاً یادم هست كه «مردم نمی‌توانند» تكرار می‌شد!

 بله، اگر مردم همین جوری خودشان باشند، نمی‌توانند. هركدام از ما چقدر سرمایه داریم؟ ما یك میلیون تومان خرید خانه‌مان را می‌خواهیم انجام بدهیم، ولی دولت به هزار دلیل نمی‌تواند و یا اگر هم بتواند مطلوب است، چون هزاران مفسده جانبی دارد. اگر كسی این مردم را سازماندهی كند و به آنها قدرت و قوت ببخشد، همین یك میلیون‌هائی را كه می‌خواهیم برای خریدمان هزینه كنیم، اگر ده میلیون آن سازماندهی بشود، نیاز به هیچ وام و اعتبار بانكی‌ای نداریم و بسیاری از بانك‌ها باید جمع بشوند و ساختار اقتصادی تغییر پیدا می‌كند. كافی است فقط شیوه خرید كردنمان تغییر پیدا كند.

 باید طبقه‌ای درست شود كه به قدرتمند كردن مردم بیاندیشد. خیلی خنده‌دار است كه بسیج یك مدرسه یا مسجد در حلقه صالحین بنشیند و صرفاً شبهات عقیدتی را برطرف كند و بعد به خانه‌اش برود. اینها یك جور بی‌دینی است. این فقط ایمان نیست. اصلاً ایمان هیچ وقت تضمین‌كننده سعادت نیست. چیزی كه در قرآن تضمین‌كننده سعادت است تقواست، « وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِین»(قصص/۸۳) و وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُؤمِنین نداریم. خود قرآن فرمود ایمان مستقر داریم و ایمان مستودع، ایمان ممكن است برگردد و از بین برود. می‌فرماید، «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِه»(نسا/۱۳۶) ایمان عامل عاقبت به خیری نیست. من این حرف‌ها را كه می‌زنم بعضی‌ها را برق سه فاز می‌گیرد كه وای فلانی علیه ایمان حرف زد. بعضی‌ها گوش نمی‌دهند. می‌گویم در قرآن نوشته كه، « وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِین»؛ «إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِین»(مائده/۲۷)، « إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَیكُمْ»(حجرات/۱۳) چرا این حرف‌ها را درباره ایمان نزده است؟ چرا هنوز داریم برای ایمان بچه‌ها كار می‌كنیم، ولی برای تقوای آنها كار نمی‌كنیم؟ وقتی كه بخواهید برای تقوای آنها كار كنید، ۹۰ درصدش در فعالیت‌های اجتماعی است. تأكید می‌كنم ۹۰ درصد. چرا؟ چون برای تقوا باید به خودت تكان بدهی و نباید تنبل باشی. وقتی كه بخواهید برای تقوای جوانان كار كنید، ۹۰ درصد آن در فعالیت‌های اجتماعی است.

https://aparat.com/v/cbnK1

انتهای پیام/

نویسنده :

نظرات
آرشیو